دکتری زبان و ادبیات فارسی، گرایش غنایی، دانشگاه شیراز
چکیده: (9291 مشاهده)
از اسکندرنامۀ منوچهرخان حکیم، ملقب به اسکندرنامۀ نقالی، بهمنزلۀ متنی ساده در ادبیات عامیانه یاد میشود که در برابر متون منشیانۀ عصر صفوی قرار دارد؛ اما کوششهای مؤلف برای آفرینش اثری فاخر و حماسی در تمام متن دیده میشود. مقالۀ حاضر در پی آن است تا بررسی کند که مؤلف از چه شگردهای سبکی در این زمینه بهره برده و تا چه اندازه در دستیابی به هدف خود موفق بوده است. همچنین، کدامیک از دو سوی فاخرنویسی و عامیانهنویسی بسامد بیشتری دارد؟ بر این اساس، مؤلفههای سبکی سطح لغوی در تمام متن کلیات هفتجلدی اسکندرنامۀ نقالی بررسی و مقولههای عامیانهنویسی و فاخرنویسی در آنها شناسایی شده است. گرایشهای لغوی مؤلف برای فاخرنویسی به دو حوزۀ کهنگرایی و عناصر ادبی رایج در همۀ دورههای سبکی تقسیم میشود و ساختهای گوناگون صفت و موصوف، واژههای کهن، حروف ندا و «را»، ساختهای گوناگون فعل، عربیگویی، القاب و عناوین طولانی، لغات و اصطلاحات فاخر، آن را به متون فنی و متکلف نزدیک کرده است. در حوزۀ عامیانهنویسی نیز، مواردی مانند لغات عامیانه،
نامسازیهای جعلی، املای نادرست، ناسزاگویی، متن را در حوزۀ ادبیات عامیانه قرار داده است. تلفیق شکوهمندنویسی با عامیانهنویسی، سبکی دوگانه و مشوش ساخته است؛ از سویی ادبی و از سوی دیگر عامیانه است که متن تحت تأثیر ناهنجاریها و قیاسهای متعدد، گاه از فصاحت و روانی دور میشودو درنتیجه، به متنی هزلگونه تبدیل شده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
نقد و نظریههای فرهنگ و ادب عامه دریافت: 1397/9/27 | پذیرش: 1397/9/27 | انتشار: 1397/9/27