1- دانشگاه هرمزگان
2- دانشگاه هرمزگان ، Faramarz.khojasteh@hormozgan.ac.ir
3- دانشگاه شیراز
4- دانشگاه گیلان
چکیده: (307 مشاهده)
هدف از این مطالعه بررسی ساختار مفهومی استعارههایی است که مقولۀ عاطفی خشم را در گویش روزمرۀ منطقۀ دشتی مفهومسازی میکنند. بنیانهای نظری این مطالعه در بررسی و تحلیل استعارهها رویکردی است که لیکاف و جانسون (1980) دربارۀ ساختار مفهومی استعارهها و همچنین کوچش (2005) درخصوص نقش الگوهای فرهنگی در مفهومسازی استعاری مطرح میکنند. این مطالعه از روشی بهره میگیرد که استفانویچ (2006) تحت عنوان تحلیل الگوی استعاری پیشنهاد میدهد. بدین منظور از طریق گفتوگو با تعداد 45 نفر از گویشوران (40 ساله و بالاتر) منطقۀ دشتی و همچنین مشاهدۀ طبیعی رفتارهای زبانی گویشوران این منطقه، عبارتهای زبانیای که ساختار مفهومی حوزۀ مقصد خشم را به دست میدهند، فراهم شد و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. دادههای بهدست آمده از این مطالعه نشان میدهد که هر چند ساختار مفهومی خشم در گویش دشتی عمدتاً تحت تأثیر عواملی است که مربوط به زمینههای مشترک همگانی است، با وجود این، کاربرد حوزههای مبدأ متفاوت و تفصیلهای متمایزی که در موارد قابل توجهی از مفهوم خشم در این گویش به دست داده میشود، تأثیر عواملی را به روشنی نشان میدهد که از تجارب اقلیمی و فرهنگی گویشوان این منطقه برمیخیزد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
زبان و گویش عامه دریافت: 1402/9/4 | پذیرش: 1403/3/26 | انتشار: 1403/7/1