1- هیأت علمی و دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز. ، gol.joukar@gmail.com
2- هیات علمی بازنشسته دانشگاه شهید جمران اهواز
3- ویراستار علمی دانشنامه فرهتگ مردم
4- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی
چکیده: (3589 مشاهده)
سهم قابلتوجهی از اشعار فارسی را گونه ادبی حماسه دربر میگیرد. دامنۀ این گونه تا قلمرو ادبیات شفاهی نیز کشیده شده است. جنگنامههای محلی منظومههایی هستند با حال و هوای حماسی که مشخصاً به تأثیر و تقلید از شاهنامه سروده شدهاند. این شعرها در قالب مثنوی و بحر متقارب و گاه در بحر هزج هستند که با روایتی داستانی و توصیف مبالغهآمیز، دلاوریهای فرد یا افرادی تاریخی از یک منطقۀ جغرافیایی را شرح میدهند و تا مدتها پس از سرودهشدن، میان مردمان آن منطقه مقبولیت دارند، و در اختلافات محلی و طایفهای، کارکردهای تبلیغی دارند. جنگنامهها بستهبه موضوع خود، گاه به جنگ میان سران طوایف و خوانین منطقه و در مواردی به نزاع یک گروه با حکومت مرکزی پرداخته و گاه نبرد گروهی از مردمان منطقهای را با نیروهای بیگانه روایت کردهاند. عنصر «جنگ» و بزرگداشت یا خوارداشت شخصیتها و حوادث محلی و منطقهای، پایه و مایه اصلی این شعرها بهشمار میرود. در این مقاله سه جنگنامه محلی جنوب ایران، یعنی جنگنامه رئیسعلی دلواری، جنگنامه حیاتداود و شبانکاره و جنگنامه بر تابناک لیراوی از جهت سبکی و گونهشناختی بررسی شدهاند. این منظومهها با آنکه از سبک زبانی و ادبی شاهنامه و دیگر متون حماسی و همچنین لحن و گفتوگوی آنها تأثیر فراوانی پذیرفتهاند، اما تفاوتهای اساسی نیز با گونۀ حماسه دارند؛ مؤلفههایی همچون زمینه اسطورهای، داستانی، پهلوانی، صبغه ملی و خرقعادت در این
سرودهها نیست. رنگ ملی ندارند؛ چراکه اهداف آنها در راستای آرمانهای یک ملت نیست و قهرمانانشان اغلب بهدنبال رسیدن به آرمانها و اهداف شخصیاند؛ بنابرین به باور ما، از منظر گونهشناسی این سرودهها را باید «شبهحماسه» نامید. با این همه جنگنامهها ازمنظر تأثیر شاهنامه بر فرهنگها و خردهفرهنگهای قلمرو زبان فارسی و نیز از لحاظ ثبت وقایع و حوادث محلی و بهکارگیری برخی واژگان و اصطلاحات بومی در شعر شایسته توجه و درخور بررسیاند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1398/8/2 | پذیرش: 1398/11/10 | انتشار: 1398/12/10