طبقه‌بندی انواع خواستگاری در منظومه‌های عاشقانۀ فارسی

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان
1 گروه آموزش زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران
2 کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علّامه طباطبائی، تهران، ایران
10.48311/cfl.2025.27614
چکیده
یکی از مهم‌ترین انواع شعر غنایی در سنت ادب فارسی، منظومه عاشقانه است. داستان‌های عاشقانه به عنوان قصه‌هایی که بستر روایی مشابهی دارند عموماً دارای بن‌مایه‌ها و عناصر همانندی هستند. این روایت‌ها، برآمده از روابط میان دو قطب اصلی، یعنی عاشق و معشوق‌اند، و تحلیل تعاملات میان این دو سویه، ابزار مناسبی برای واکاوی ساختار روایی آن‌ها به دست می‌دهد. در این میان، کنش بنیادین عاشق که معمولاً در پی نخستین مواجهه با معشوق رخ می‌دهد، ورود به فرایندی است که می‌توان آن را به‌مثابه گره‌افکنی مرکزی روایت در نظر گرفت؛ کنشی که با برقراری تمنای وصال، رخدادهای بعدی داستان را در پی می‌آورد. در چنین فرایندی، کنش «خواستن دیگری» نه صرفاً به‌عنوان مرحله‌ای از تعامل انسانی، بلکه به‌منزلۀ یکی از گره‌های روایی دارای بار معنایی و کارکردی قابل‌تأمل مطرح می‌شود. همین کنش اولیه، جایگاه عاشق و معشوق را در منظومه تثبیت می‌کند؛ عاشق را به فاعل پی‌جوی وصال و معشوق را به مفعول مطلوب بدل می‌سازد، و سلسله‌ای از رویدادها را حول این رابطه شکل می‌دهد. می‌توان با تکیه بر رویکردهای ریخت‌شناسانه و ساختارگرایانه، به بازشناسی و تحلیل این مرحله کلیدی در روایت‌های عاشقانه پرداخت. در پژوهش حاضر پس از ارائۀ تبیینی نو از ساختار روایت‌های عاشقانۀ منظوم در ادب فارسی، با برگزیدن سی رابطه‌ از دل این منظومه‌ها، یکی از مهم‌ترین مراحل این روابط، یعنی مرحلۀ خواست معشوق از سوی عاشق از نظر انگیزۀ خواست، شکل خواست، چگونگی خواست و انواع پاسخ‌خواست‌ها بررسی شده است.

 
کلیدواژه‌ها

موضوعات



مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده
انتشار آنلاین از 21 مهر 1404