فریاد خاموش زنان سیستان در «آییکَه» (لالایی‌های سیستان)

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسنده
دانشگاه سیستان و بلوچستان
چکیده
آییکَه (â?i:ka) نوعی لالایی است که در منطقۀ سیستان خوانده می‌شود. با توجه به اینکه آییکه را معمولاً مادر برای کودک می‌خواند، دغدغه‌ها و احساسات مادر در آییکه نمود پیدا می‌کند. در جامعه سنتی که معمولاً زن صدایی ندارد، آییکه بهترین روشی است که یک زن بتواند سخن بگوید و مسائل خود را آشکارا بیان کند. نوشتۀ حاضر به این پرسش پاسخ می‌دهد که مادر به‌عنوان یک زن در جامعه سنتی چه مسائل و دغدغه‌هایی دارد؟ این نوشته بر آن است که آییکه علاوه بر آرام کردن کودک و خواباندن دردانه، کارکردهای متعدد دیگری دارد که در چهار دسته کلی بررسی می‌شود. کارکرد آییکه در ارتباط با فرزند که مادر حس و حال خویش را خطاب به کودک و نسبت به او بیان می‌دارد. کارکرد دیگر آییکه در ارتباط با عشق و دغدغه‌های روحی مادر است که گوینده آییکه احساسات خویش را بروز می‌دهد و از ناکامی‌های گذشته خویش می‌گوید. سومین کارکرد آییکه در ارتباط با دیگران است که گوینده آن، گلایه‌های خود را به گوش دیگران می‌رساند. آخرین کارکرد آن در ارتباط با حیوانات است. تاکنون آییکه‌های سیستان، در کتابی مستقل جمع‌آوری نشده‌اند. بنابراین در این مقاله از دو روش تحقیقی بهره برده شده است. برخی از آییکه‌ها به روش کتابخانه‌ای و بخش زیادی به شیوه میدانی گردآوری شده است. پس از آن با کمک نرم‌افزار MAXQDA، مورد تحلیل قرار گرفته و به این نتیجه رسیده است که آییکه رسانه‌ای زنانه در جامعه سنتی است که زن به‌عنوان مادر می‌تواند سخن بگوید و دردهای خویش را بدون واهمه فریاد بزند.
کلیدواژه‌ها

موضوعات


ابوالقاسمی، م. (1367). تاریخ مختصر زبان فارسی. تهران: کتابخانۀطهوری.
بلنیتسکی، آ. (1985). خراسان و ماوراءالنهر. ترجمۀپ.ورجاوند (1364). تهران: گفتار.
بیگ‌زاده، خ.،و ایبک‌آبادی، ف. (1396). هنجارگریزی معنایی در لالایی ایرانی و اله تاجیکی براساس نظریۀلیچ. فرهنگ و ادبیات عامه،17،223ـ245.
حسن‌لی، ک. (1382). لالایی‌های مخملین: نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی‌های ایرانی. زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان،1، 61ـ 80.
داد، س. (1383). فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: مروارید.
رضایی، ع.ع. (1382). واژگان توصیفی ادبیات. تهران: فرهنگ معاصر.
رئیس‌الذاکرین، غ.ع. (1370). کندو. مشهد: سعید.
شاهرودی، م. و خلیلی جهانتیغ، م. (1400). خوشنوایی و گوشنوازی در آییکه (لالایی‌های سیستان). فرهنگ و ادبیات عامه، 38. 147-181.
شهنازی، ج. (1392). فرهنگ گویش سیستانی «خَنج». تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
عمرانی، غ.ر. (1393). ادبیات سیستان،بخش نظم، شعرامروز. تهران: دریافت.
کادن، جی.ای. (1380). فرهنگ توصیفی ادبیات ونقد. ترجمه کاظم فیروزمند. تهران: شادگان.
کریستین سن، آ. (1931). کیانیان. ترجمه ذ. صفا (1355). تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
کوهی کرمانی،ح. (1379). ترانه‌های محلی ایران. نقدی از ملک‌الشعرای بهار. تهران: پارسا.
گروسه، ر (1970) .امپراتوری صحرانوردان. ترجمۀ‌ع.میکده(1350). تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
گلستانه، م. (1386). فرهنگ عامه(2): ادبیات وشعر عامیانۀمردم سیستان. مشهد:عروج اندیشه.
گلستانه، م. (1387). فرهنگ عامه(4): سوروسوگ در سیستان. مشهد: عروج اندیشه.
مورتون، استفان (1392). گایاتری چاکراورتی اسپیواک. ترجمه نجمه قابلی. تهران: بیدگل.
میرهادی، ت.و جهانشاهی، ا.(1376). فرهنگ‌نامۀکودکان و نوجوانان. تهران: شرکت تهیه ونشر فرهنگ‌نامۀکودکان ونوجوانان.
نارمت اوف. (1974). فولکلور دری زبانان افغانستان. دوشنبه: نشرات دانش.
نیکوکاری، ع. (1352). ترانه‌های نیمروز. تهران: مرکز ملی پژوهش‌های مردم‌شناسی و فرهنگ عامه.
هرتسفلد، ا. (1381). ایران در شرق باستان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
هدایت، ص. (1381). فرهنگ عامیانۀ مردم ایران. تهران: چشمه.
یاحقی، م.ج. (1374). چون سبوی تشنه. تهران: جامی.
References
Abolghasemi, Mohsen. (1986). Brief history of Persian language. TahooriLibrary.
Beigzadeh, Khalil and Aibakabadi, Fatemeh. (2017). Semantic anomaly in Iranian lullaby and Tajik god based on Leach theory". Culture and Folk Literature. 17. 223-245.
Blenitsky, A. (1985). Asie centrale. (Translated into farsi by Parviz Varjavand). Sokhan.
Christine Sen, Arthur. (1976). Les Kayanides. (Translated into farsi by Zabihollah Safa). Book Translation and Publishing Company.
Cuddon, J. A. (1984). A dictionary of literary terms. (Translated into farsi by kazem firoozmand. Shadegan.
Dad, Sima. (2004) Dictionary of Literary Terms. Morvarid.
Golestaneh, Mazar. (2007). Popular culture (2): Literature and folk poetry of the people of Sistan. Orooje Andishe.
Golestaneh, Mazar.(2008). Popular culture (4): mourning in Sistan.Orooje Andishe.
Grosse, René. (1971). TheEmpire of the Steppes. (Translated into farsi by Abdul HusseinMeykade). Book Translation and Publishing Company.
Hassan Lee, Kavous. (2003). Velvet Lullabies A Look at the Origin and Themes of Iranian Lullabies. Persian Language and Literature, Sistan and Baluchestan University. 1. 80-61.
Hedayat, Sadegh. (2002). Folk culture of the Iranian people. Cheshmeh.
Herzfeld, Ernst. (2002). Iran in the Ancient East. Institute of Humanities and Cultural Studies.
Imrani, Gholamreza (2014). Sistan Literature, Order Section, Today's Poetry. daryaft.
Klein, Barbro. (2001). In international encyclopedia of the social and behavioral sciences. Volume8. New York: Elsevier.
Koohi Kermani, Hossein (2000). Iranian local songs. A Critique of the Queen of Spring Poets. Parsa.
Mirhadi, Turan and Jahanshahi, Iraj (1997). Dictionary of Children and Adolescents.Company for preparing and publishing the dictionary of children and adolescents.
Nikokari, Isa. (1973). Nimroz songs. National Center for Anthropological and Popular Culture Research.
Ra'is Al-Dhakerin, Ghulam Ali. (1991). Kando. Saeed.
Rezaei, Arab Ali (2003). Descriptive vocabulary of literature. Contemporary Culture.
Shahnazi, Javad (2013). Dictionary of Sistani dialect "Khanj". Institute of Humanities and Cultural Studies.
Sims, Martha C. and Stephens, Martine. (2005). An introduction to the study of people and their Tradition. Logan: Utah State University
Press.
Shahroodi Mahmood and Maryam Khalili Jahantegh. (2021). Melodiousness and Softness in the "â?i:ka" (Lullabies of Sistan). Culture and Folk Literature. 38. 147-181.
Spivak, Gayatri Chakravorty (1988). “Can the Subaltern Speak?” Marxism and the Interpretation of Culture. Ed. Cary Nelson and Lawrence Grossberge. London: Macmillan. 271 - 313.
Yahaqi, Mohammad Jafar (1995). Chon Sabooye Teshne. Jami.