تلاقی اسطوره و تاریخ در قصۀ عامیانۀ حُسن‌آرا

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
2 دانشگاه مازندران
3 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران
چکیده
داستان­های عامیانه بخش مهمی از ادب عامۀ ایرانی را شامل می­شوند. دقت نظر در این قبیل قصه­ها صرف­نظر از جنبۀ ادبی آن، دریچه­ای به شناخت جهان پر رمز و راز فرهنگ مردم در گذشته­های دوردست می­گشاید. قصۀ «حُسن­آرا» تک­نسخه­ای است از داستانی عامیانه که به احتمال فراوان در عصر صفویه فردی به نام محمد ریاض آن را نوشته است. این نسخه در گنجینۀ نسخ خطی دانشگاه لایپزیک نگهداری می­شود. قصۀ «حُسن­آرا» سرگذشت توانگرزاده­ای به نام «حسن­آرا» را روایت می­کند که با چهار زن پیوند ازدواج می­بندد. این چهار زن، نماد جنس زن در چهار دورۀ پیشاتاریخی و تاریخی ایران بزرگ

به­شمار می­آیند. از این میان، دو زن دارای کارکرد و دلالت اسطوره­ای و دو زن دیگر دلالت تاریخی دارند. نوشتار پیش ­رو می­کوشد با تحلیل متن داستان، هم نگاهی به سیمای زنان چهارگانۀ قصه بیندازد و هم نمادهای اساطیری و تاریخی درپیوسته با خوارزم را به کمک نشانه­های درون­متنی و برون­متنی بازشناساند. هدف کلی ما نشان دادن یکپارچگی فرهنگی ایران و سرزمین­های فرارود در گذشته­های دوردست است.
کلیدواژه‌ها

موضوعات