داستان منظوم حیدر و سمنبر به روایت مردم بلوچ

نویسنده
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار
چکیده
حیدر و سَمنبر از داستان­های عامۀ ایرانی است که در زمان حکومت صفوی شکل گرفته است. این داستان از همان زمان شکل­گیری به صورت شفاهی یا نوشتاری با روایت‌های گوناگون بین اقوام مختلف ایران رایج بوده است. هریک از روایت­های منظوم این داستان در بلوچی به بیش از 200 مصراع1 می­رسد. یکی از روایات آن را در دورۀ قاجار، شاعری به نام ملک­دینار میرواری سروده و روایت دیگر را نیز به احتمال زیاد در همین زمان شاعری گمنام به نظم درآورده است. شاعران بلوچ در عین اینکه از نظر درون‌مایه و ساختار به اصل منظومۀ فارسی نظر داشته­اند، به برخی از حوادث رنگ بومی داده و نیز بعضی از رسوم سنتی بلوچ­ها را به آن افزوده­اند. سبب ماندگاری این داستان در میان مردم بلوچ، افزون‌برجذابیت داستان، اجرای خنیاگران بلوچ بوده است که آن را همراه با ساز و موسیقی می­خوانده­اند.
کلیدواژه‌ها

- انوری، حسن (1381). فرهنگ بزرگ سخن. تهران: سخن.
- جهاندیده، ­عبدالغفور (1390). حماسه­سرایی در بلوچستان. تهران: معین.
- ذوالفقاری، حسن (1392). یک‌صد منظومۀ عاشقانۀ فارسی. تهران: چرخ.
-¾¾¾¾  (1382). منظومه‌های عاشقانۀ ادب فارسی. چ2. تهران: نیما.
-¾¾¾¾  و محبوبه حیدری (1391). ادبیات مکتب­خانه­ای ایران. تهران: رشدآوران.
- روانبد، عبدالله (1384). دیوان. مقدمه و تصحیح و تعلیقات عبدالغفور جهاندیده. زاهدان: بام دنیا.
- قنبری­عدیوی، عباس (1388). «قابلیت­های اقتباسی منظومۀ عامیانۀ حیدربیک و سمنبر». فرهنگ مردم ایران. ش 17. صص 215-226.
- لطفی­نیا، حیدر (1388). حماسه­های قوم کُرد. تهران: سازمان میراث فرهنگی.
- ملافاضل (2013). شهلچه­کار. به‌کوشش سید هاشمی. گْوادر پاکستان: اکادمی سید هاشمی.
- میرواری، ملک­دینار (1990). زِری­نود (دیوان اشعار). به­کوشش یوسف گِچکی. کویته پاکستان: اکادمی بلوچی.
- وکیلیان، سیداحمد (1379). قصه­های مردم. تهران: نشر مرکز.