بررسی ساختاری زبان حماسی در طومار جامع نقالان معروف به هفت‌لشکر

نویسندگان
1 کارشناسی ارشد
2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه یزد
چکیده
زبان به‌مثابه شکل‌دهنده ساختمان داستان در تحلیل ساختار آن اهمیت ویژه­ای دارد. براساس این دیدگاه، ساختار زبان و چگونگی کاربرد و ارتباط زیبایی‌شناسی و فرازبانی، نوع آن را در ارتباط با مضمون کلی اثر مشخص می‌سازد. زبان حماسی- که یکی از ارکان اساسی این متون است‌‌- قابلیت‌های ساختاری همچون به‌کارگیری کلمات، نحو کلام، لحن متناسب با فضا و حس حماسی در سطوح مختلف آوایی، لغوی و غیره را دارد.
در ادب شفاهی نیز افزون‌بر زبان ساده و یکدست قصه­ها، حضور نقالان و سخنوران و دخل و تصرف آنان با ورود عناصر جدید در تدوین طومارها، سبب شده است تا بیش‌از‌پیش زمینه استفاده از ظرفیت‌های زبان حماسی ‌در پیوند با مضمون اصلی طومارها افزایش یابد. هفت‌لشکر نیز ازجمله طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که زمان کتابت آن به 1292ق بر‌می‌گردد. این اثر در اصل نام یکی از نبرد– روایت‌های مشهور نقالی است که به‌سبب شهرت بر یکی از طومارهای جامع نقالان نهاده شده است.
در این مقاله باتوجه به مضمون کلی هفت‌لشکر، ساختار حماسی آن در دو سطح آوایی و نحوی بررسی شده است. استفاده از واج‌های انفجاری- انسدادی و ساختمان هجای کشیده در کنار کاربرد پربسامد مصوت کوتاه در سطح آوایی، وجود فضا و حس حماسی را برای خواننده بیشتر ملموس ساخته است. در ساختمان نحوی کلام نیز، تقدم فعل و جابه‌جایی دیگر ارکان جمله، هم‌نشینی عناصر هم‌نقش، فضاسازی با بهره­گیری نقال از لحن نمایشی، شگرد‌های کلامی- حرکتی و تکنیک‌های شفاهی از‌جمله عناصر شکل‌دهندۀ زبان حماسی هفت‌لشکر است. همچنین، ویژگی‌های موسیقایی نقل شفاهی، همچون ارتفاع صوت و کاربرد مصوت‌های بلند و کشیده در پایان جملات سؤالی و ندایی به افزایش آهنگ خیزان کلام و در‌نهایت زبان حماسی آن منجر شده است.
کلیدواژه‌ها

- احمدی، بابک (1380). ساختار و تأویل متن. تهران: نشر مرکز. چ9.
- اخوت، احمد (1377). دستور زبان داستان. اصفهان: نشر فردا.
- اسکولز، رابرت (1383). درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات. ترجمۀ فرازنه طاهری. تهران: آگاه. چ2.
- اشمیتس، توماس (1389). درآمدی بر نظریۀ ادبی جدید و ادبیات کلاسیک. ترجمۀ حسین صبوری. تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز.
- افشاری، مهران و مهدی مداینی (1377). هفت­لشکر (طومار جامع نقالان). تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- امامی، نصرالله (1385). مبانی و روش‌های نقد ادبی. تهران: جامی. چ3.
- پارساپور، زهرا (1383). مقایسۀ زبان حماسی و غنایی (با تأکید برخسرو و شیرین و اسکندرنامۀ نظامی). تهران: دانشگاه تهران.
- تجلیل، جلیل (1365). معانی و بیان. تهران: نشر دانشگاهی. چ3.
- تودوروف، تزوتان (1379). بوطیقای ساختارگرا. ترجمۀ محمد نبوی. تهران: آگه.
- جولایی، احمد (1389). قابلیت­های دراماتیک ادبیات کهن فارسی. تهران: فراز.
- حق‌شناس، علی‌محمد (1380). آواشناسی(فونتیک). تهران: آگه. چ7.
- --------------- (1373). «گونه‌های ادب». کلک. ش 53. صص 77-85.
- دشتی، مریم و محمدعلی صادقیان (1388). «لحن حماسی در قصاید عنصری». نامۀ فارسی. ش 48-49. صص 174-150.
- سعیدیان، حمید (1372). درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی. تهران: نشر مرکز.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا (1386). موسیقی شعر. تهران: آگاه. چ10.
- شمیسا، سیروس (1370). نگاهی تازه به بدیع. تهران: فردوس. چ3.
- ------------- (1389). کلیات سبک‌شناسی. تهران: میترا. چ2.
- صفوی. کوروش (1373). از زبان‌شناسی به ادبیات (نظم). ج1. تهران: چشمه.
- طالبیان، یحیی (1380). «آمیختگی اغراق با شگردهای بیانی در شعر فردوسی». مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی تهران. ش 158-159. صص 205-222.
- علوی‌مقدم، مهیار (1377). نقد ادبی معاصر (صورت‌گرایی و ساختارگرایی). تهران: سمت.
- علی‌پور، مصطفی (1387). پژوهشی در واژگان و ساخت زبان شعر معاصر. تهران: فردوس. چ3.
- عمران‌پور، محمدرضا (1384).«عوامل ایجاد. تغییر و تنوع و نقش لحن در شعر». پژوهش‌های ادبی. ش 9-10. صص 127-150.
- کامینز، ام. آر سیمونز (1372). «تحلیل آوایی شعری از هاپکینز». زبان و ادبیات. صص 40-48.
- میرصادقی، جمال (1385). عناصر داستان. تهران: سخن. چ5.
- نجم، سهیلا (1390). هنر نقالی در ایران. تهران: مؤسسۀ تألیف و ترجمه و نشر آثار هنری (متن).