دانشگاه تربیت مدرس ، jafarimohammad@modares.ac.ir
چکیده: (1489 مشاهده)
یکی از نمودهای هر فرهنگی ادبیات عامیانۀ آن است و یکی از کهنترین نمونههای ادبیات عامیانه، مَثل است. مَثلها دربردارندۀ تفکرات، جهانبینی و آدابورسوم هرقوم و ملتی هستند. ریشۀ پیدایش آنان بهطور قطع معلوم نیست، اما مردمان در طول زمان مَثَلی را که محصول یک واقعه، افسانه، اسطوره، شعر و... است برمیگزینند و مطابق با ذوق و پسند خود آن را دگرگون میسازند. «مثل چنبر دف حلقهبهگوش» از ضربالمَثلهایی است که در کتابهای مربوط به امثال ضبطشده و در این پژوهش بهدنبال پیشینه، سیر دگرگونی و کاربرد آن هستیم. با روش توصیفی ـ تحلیلی و کاربست مطالعات کتابخانهای ابتدا زمینههای پیدایش مَثل را بررسیکردیم و سپس پیشینۀ آن را کاویدیم و پس از آن سیر کاربردش را در متون گوناگون تا عصر حاضر جستوجوکردیم و درنهایت دریافتیم که پیشینۀ این مَثل حداقل به سدۀ ششم هجری بازمیگردد و در متون شعر بروز یافته است. گمان است که تا سدۀ ششم مَثَلی رایج بوده که به شعر شاعران این سده وارد شده و یا از شعر شاعران این دوره ـ خصوصاً خاقانی شروانی ـ به ادبیات عامیانه آمده و غالباً بر مضمون بنده و خدوم بودن دف، در جایگاه لفظ مستعار تکیه داشته و رفتهرفته با دگردیسی شرایط اجتماعی در عصر حاضر و تغییر نگاه عمومی نسبت به موسیقی و ساز دف به سوی ورافتادگی پیش رفته است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1401/10/17 | پذیرش: 1402/2/18 | انتشار: 1402/3/1