دانشگاه شهرکرد ، Zaheri@sku.ac.ir
چکیده: (1756 مشاهده)
در قصهها، از طریق الگوسازی نمادین، نگرشهای مختص به خشونت خانوادگی، به مخاطب انتقال داده میشود؛ بنابراین با بررسی آنها، میتوان به نگرشهای مختلف دربارۀ خشونت دست یافت. هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی خشونت خانوادگی، انواع، علل و عوامل کنترل آن، در قصههای عامۀ بختیاری براساس نظریههای روانشناسان اجتماعی (با تأکید بر نظریۀ معتقدان به منشأ اجتماعی پرخاشگری و یادگیری اجتماعی) است. روش گردآوری مطالب، اسنادی و جامعۀ آماری پژوهش، 139 قصۀ عامۀ مکتوب در فرهنگ بختیاری است. بعد از استخراج صحنههای خشونتآمیز، براساس چهارچوب نظری و اهداف پژوهش، آنها را در چند مقولۀ کلی و اصلی طبقهبندی کرده و در ادامه پس از شمارش و درصدگیری هر مقوله و زیرمقوله، به بررسی کیفی آنها پرداختهایم. نتایج پژوهش نشاندهندۀ این است که در این قصهها، بیشتر خشونتهای کلامی ـ روانی بازتاب یافته است و اعضای خانواده به دنبال وارد کردن آسیبهای روانی و به مخاطره افکندن وجهۀ دیگری بودهاند. عامل خشونتهای خانوادگی، بیشتر همسر/مادر و قربانی آنها، بیشتر شوهر/پدر و دختر/خواهر بوده است. در این قصهها، عوامل اجتماعی و فرهنگی (مردسالاری، طمع، فریب، دروغ و خیانت) و روانشناختی (احساس حقارت، ناکامی و عصبانیت)، بیشترین نقش را در ایجاد خشونتهای خانوادگی داشتهاند. در این قصهها، دو نوع نگرش منفی و مثبت به خشونت خانوادگی وجود داشته است. در برخی از قصهها، افراد خطاکار، با رفتار به شدت پرخاشگرانه مجازات شدهاند که نگرش به این نوع خشونتها، مثبت بوده است. این امر سبب میشود مخاطب به این نتیجه برسد که در برابر خطای دیگران، خود نیز رفتارهای پرخاشگرانه انجام دهد؛ بنابراین چنین نگرشی، میتوان باعث افزایش پرخاشگری شود.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه لری و بختیاری دریافت: 1402/4/27 | پذیرش: 1402/7/27 | انتشار: 1402/11/1