1- عضو هیئت علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران ، ghodrat66@yahoo.com
2- دانشآموختۀ کارشناسی ارشد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده: (3443 مشاهده)
در فرهنگ مردسالار و رسمی گذشته و تقسیمبندی کلیشههای جنسیتی، عقلانیت همواره امری مردانه بوده است. به همین دلیل، تفکر، تصمیمگیری و ارائۀ راه حل مشکلات، عموماً به مردان نسبت داده میشد و درمقابل، زنان افرادی منفعل، وابسته و نظارهگر تعریف میشدند و اگر برای زنان نقش فعالی در عرصههای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی قائل میشدند، عموماً جنبۀ منفی یا «مکارانه و دسیسهگرانه» داشته است؛ اما در فرهنگ عامۀ فارسی ـ که افسانهها بهمنزلۀ یکی از برجستهترین اشکال ادبی در بطن آن بالیدهاند ـ کلیشۀ مذکور، یعنی انتساب عقلانیت به مردان شکسته شده است و در این افسانهها زنانی ظاهر شده و به ایفای نقش پرداختهاند که بهمدد تدبیر (عقلانیت) آنان گره کارها گشوده میشود. گرهگشاییهای زنان و دختران را در افسانهها میتوان به «عقلانیت زنانه» تعبیر کرد. در این پژوهش، با استفاده از نظریۀ یونگ و در قیاس با کهنالگوی «پیر فرزانه» زنان خردمند روایتهای عامۀ ایران را با عنوان کهنالگوی «زن خردمند» نامگذاری کردهایم. تحقیق حاضر بهروش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی چگونگی بازنمود عقلانیت زنانه در افسانههای ایرانی پرداخته و نشان داده شده است که چگونه خلاف باورهای کلیشهای جهانی که خود یونگ نیز در تحلیل کهنالگوها در دام آنها افتاده است، زنان «عقلانیتی ایجابی» از خود بروز میدهند و نقشهایی مثبت در راستای یاریگری به قهرمانان و سایر شخصیتهای داستانی ایفا میکنند. این پژوهش میتواند الگویی مناسب برای بررسی و کاوشهای مجدد در فرهنگهای دیگر درنظر گرفته شود؛ بدین معنا که نقش و حضور واقعی زنان در تاریخ فرهنگها بازخوانی شود تا واقعیتهایی را که مردسالاری طی هزارهها سرکوب کرده بود، برملا سازد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1398/10/28 | پذیرش: 1399/3/27 | انتشار: 1399/4/10