1- دانشجوی دکترا
2- دانشیار داشنگاه قم زبان و ادبیات فارسی ، kardgar1350@yahoo.com
چکیده: (4663 مشاهده)
منظومههای قضا و قدر از آن دسته آثاری هستند که در دورۀ زمانی صفویه تا قاجاریه با محوریت تفکر جبری و در قالب طرح یک داستان سروده شدهاند. بیشتر این منظومهها
بهصورت نسخۀ خطی در دست است و تعداد آنها به بیش از 20 مورد میرسد. در این مقاله 4 نسخۀ چاپی و 11 نسخۀ خطی این منظومهها از دیدگاه بررسی عناصر فرهنگ و ادبیات عامه بررسی شدهاند. با وجودی که منظومههای قضا و قدر در قالب ادبیات رسمی و با محوریت یک موضوع کلامی و فلسفی سروده شدهاند، مشخصههای زبانی و محتوایی آنها ثابت میکند که منبع الهام اصلی این متون، فرهنگ و ادبیات عامه است. نوع برخورد سطحی با موضوع چالشبرانگیز قضا و قدر و عاری بودن متن از استدلالهای پیچیدۀ فلسفی؛ ترویج تفکر تقدیرباوری در این منظومهها؛ بازتاب عناصری از فرهنگ و ادبیات عامه، مثل زبان و بیان ساده؛ وزن عامیانۀ این آثار؛ انعکاس باورهای خرافی مثل اعتقاد به بخت و اقبال؛ توصیف برخی از سنتهای مردمی، بازتاب برخی از رفتارهای عامه و توصیف شخصیتها و
مکانهایی از متن و بطن زندگی عامه از نشانههای تأثیرپذیری منظومههای قضا و قدر در ادبیات عامه است. منظومههای قضا و قدر از نظر بوطیقا و ساختار داستانی نیز کاملاً منطبق با ساختار قصههای عامیانه هستند. ضعف پیرنگ؛ ضعف حقیقتمانندی؛ اهمیت حادثهپردازی؛ شخصیتهای ایستا و قالبی؛ ابهام زمان و مکان و روایت داستان از زاویۀ دید دانای کل از ویژگیهای است که این منظومهها را با قصههای عامیانه پیوند میدهد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات داستانی عامه دریافت: 1398/7/9 | پذیرش: 1398/9/18 | انتشار: 1398/10/10