کارشناسی ارشد ایرانشناسی، گروه تاریخ، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران ، aghafouri1461@gmail.com
چکیده: (8598 مشاهده)
دلایل وقوع مرگ و واکنش به آن برای شخصیتهای مختلف قصه متفاوت است. این مسئله وقتی برجسته میشود که قهرمان و یا محبوب او در میانۀ داستان مرده باشد. از آنجا که پایان خوش از ملزومات قصههای عامیانه است، راوی راهی برای جبران این مسئله مییابد و آن بازگرداندن مرده از مرگ است. در این نوشتار تلاش میشود، بنمایۀ بازگشت از مرگ و ارتباط آن با فرهنگ عامه در داستانها بررسی شود. جامعۀ آماری این تحقیق، شامل همۀ تیپهای قصههایی است که بنمایۀ بازگشت از مرگ دارند. ابتدا، با مطالعۀ کتاب طبقهبندی قصههای ایرانی نوشتۀ اولریش مارزلف، 12 تیپ قصه شناسایی شدند. روایتهای مختلف این قصهها نیز به شیوۀ نمونهگیری در دسترس، از میان کتابهای قصههای عامیانه یافت و به روش تحلیل محتوا بررسی شدند. با مطالعۀ این قصهها مشاهده شد که راوی چه برای ایجاد تعلیق و زیباتر کردن داستان و چه برای رساندن پیامی خاص به مخاطب در داستان خود، از بنمایۀ بازگشت از مرگ استفاده کرده است. شیوۀ طرح این بنمایه، ریشۀ آن و این نکتۀ مهم که سیری تکاملی برای بیان این مطلب در قصهها وجود داشته، مهم است. گذر زمان، یافتههای تازۀ بشری و اتفاقات تاریخی، بیشک در طرح این قصهها مؤثر بوده است. در نهایت، از تحلیل محتوای روایتها میتوان نتیجه گرفت، هرچند طرح مسئلۀ بازگشت از مرگ در طول سالیان، شکلهای مختلفی به خود گرفته و سیر تحول آن از اسطوره به جادو و از جادو به دین بوده است؛ اما اصل موضوع، توانایی بازگشت از مرگ در روایتهای مختلف ثابت بوده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1397/6/23 | پذیرش: 1397/10/1 | انتشار: 1397/11/26