1- عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور ، karimifirozjaiiali@gmail.com
2- دانشگاه پیام نور
چکیده: (8569 مشاهده)
داستانهای عامیانه بازتاب هویت فرهنگی هر ملت هستند که ایدئولوژی حاکم و پسزمینههای ذهنی آن جامعه را منعکس میکنند. مطالعۀ حاضر با استفاده از دیدگاه نشانهمعناشناسی گفتمانی به لایههای زیرساختی نظام روایی در داستان عامیانۀ «کرهاسب سیاه» نفوذ کرده و عوامل گفتمانی کنش و شوش را در شش مرحله در فرایند معناسازی تحلیل کرده است. شوش و کنش متقابل بین شاهزاده و کرهاسب و تعامل بین این دو نظام حسی ـ ادراکی و هوشمند، مهمترین عامل شکلگیری و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و حالتهای پس از تغییر در این داستان هستند. در این نظام روایی گاهی احساس و ادراک با تأثیر بر عوامل معنایی، معنا را بهوجود میآورد و گاهی نیز کنش، شوشزا میشود. همچنین، در این پژوهش مراحل ارتقای توانشهای مادی و معنوی اسب بهعنوان موجودی غریزی و مادی به موجودی اسطورهای و کنشگری آسمانی و بهعبارتی سازوکار استعلایافتگی کرهاسب تبیین میشود.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات داستانی عامه دریافت: 1397/1/26 | پذیرش: 1397/8/6 | انتشار: 1397/9/24