1- دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران ، a.sheibaniaghdam@iauctb.ac.ir
3- دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده: (3421 مشاهده)
افسانهها در نگاهداشت میراث فرهنگی کهن ازجمله آیینها، آداب و رسوم و سنن همواره جایگاهی ویژه داشتهاند. مردم کهگیلویه و بویراحمد با انتقال سینه به سینۀ آنها به نسلهای آینده، یکی از اقوامی برشمرده میشوند که توانستهاند در پناه حفظ میراث نیاکان خود، فرهنگی دستنخورده به جامعۀ کنونی عرضه کنند. در این پژوهش با استفاده از 130 داستان شفاهی این منطقه ـ که به روش میدانی ثبت و ضبط شده است ـ به بررسی چگونگی نقش زنان بر اساس الگوی ریختشناسی پراپ پرداخته میشود. زنان در ساختار این داستانها بهمنزلۀ قوۀ محرکۀ رخدادها در نقطههای فراز و فرود قصهها حضوری فعال و پربسامد دارند. نقشهای همسر، دختر، مادر، پیرزن، نامادری و کنیز بهترتیب میزان کنشهایشان در قالب شخصیتهای شریر (24 بار)، یاریگر (20 بار)، قهرمان (17 بار)، شاهزادهخانم (12بار)، بخشنده (8 بار)، قهرمان دروغین (4 بار) و گسیلدارنده (2 بار) علاوه بر نشان دادن حضور پررنگ زنان در ساختار داستان، عامل اثرگذاریهای عمیق در درک بایدها و نبایدها محسوب میشوند. پیامد کنشهای زنان بهمنزلۀ عاملان اصلی، علاوه بر نهادینه کردن ارزشهای عمیق و مثبت فرهنگی و اجتماعی با توجه به رسوایی، تحقیر و مجازات شخصیتهای شریر و قهرمانان دروغین در پایان، میتواند عامل بازدارنده در برابر اعمال غیراخلاقی و ناشایست جامعه باشد. زنان در نقش شریر و قهرمان دروغین در پایان داستان بهشدت مجازات شده و حتی در بسیاری موارد جان خود را ازدست دادهاند. این جریان از جنبههای مختلف فرهنگی میتواند زمینۀ عبرتگیری و اثرگذاری مثبت در سطح جامعه محسوب شود.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1398/10/29 | پذیرش: 1399/2/20 | انتشار: 1399/4/10