1- عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد واحد گرمسار ، shkamaliasl@yahoo.com
2- تربیت معلم
چکیده: (4000 مشاهده)
بخش عظیمی از فرهنگ و ادب عامۀ کهن فارسی که عمدتاً شفاهی بوده، بهدلیل سیطرۀ ادبیات اشرافی ازبین رفته؛ اما همین اندک که بهدست ما رسیده است، مدیون ادب اشرافی
بهویژه آثار روایی مانند ترجمۀ کتاب فرج بعد از شدت هستیم. چه از رهگذر این آثار،
تجربههای زیستی منحصربهفردی از فرهنگ عامه بهدست ما رسیده است. چنین آثاری بستر مناسبی برای بررسی بازتابهای فرهنگی در زمینههای گوناگون ازجمله مباحث مربوط به زنان است. در این پژوهش، بر بازنمایی نقش زن در حکایت «دختر نباش»، تلاش کردیم با خوانشی جدید از این حکایت، نشان دهیم به متونی که تاکنون عموماً نگاه فرمالیستی صرف شده است، میتوان از منظر دیگری نیز نگریست. در این جستار با روش توصیفی ـ تحلیلی بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر نظریۀ فرکلاف، «دختر نباش» در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی شد و نشانههای قدرت و عاملیت زن نشان داده شد. از رهگذر این پژوهش، با محوریت کنش و حضور زن، به این نتیجه رسیدیم که زن در فرج بعد از شدت هر چند حضور زیادی ندارد؛ ولی هنگام ایفای نقش، مظهر شهامت است و جسورانه علیه سنتهای مذکرانه عصیان میکند و تابوها را میشکند. در این حکایت، اگرچه نابرابری قدرت بین زن و مرد مشهود است؛ ولی با دقت در لایههای پنهان متن میتوان دید خلاف ادب اشرافی که مذکر است، زنان هم به منابعی از قدرت دسترسی دارند و با شیوههای خاص سعی در چیرگی بر هژمونی مردسالاری محیط و پیشبرد اهداف خود دارند. درپایان، نقش فاعلی زن در شکلگیری روند روایت، تبیین و نشانههای قدرتش در متن نشان داده شده است.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات داستانی عامه دریافت: 1398/9/30 | پذیرش: 1398/11/21 | انتشار: 1399/2/10