جستجو در مقالات منتشر شده
۷ نتیجه برای خویشاوندی
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
واژهٔ قرآنی «رهط» متعلق به دو حوزهٔ معنایی خویشاوندی و جماعت و دارای معانی گوناگون است. مطالعهٔ حاضر درصدد پاسخ به این مسئله است که چندمعنایی این واژه به چه علت و معنایی اصلی آن چیست. در تفاسیر و کتابهای لغت عربی سببی برای این مسئله بیان نشده است، ازاینرو، درک ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژهشناسی قرآن، بلکه به لحاظ درک کاربرد فرهنگی آن در فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. در این مطالعه کوشش شده است با هدف جبران این خلأ مطالعاتی و با بهرهگیری از روشهای معناشناسی تاریخی و فرهنگی، دلیل چندمعنایی آن را با فرایندهای ساخت معنایی واژه همراه با کاربردهای آن در فرهنگ عرب با استفاده از منابع تاریخی و سپس در سیاق آیات مربوط، به روش توصیفی _ تحلیلی تبیین کند. درنهایت مشخص شده است که خاستگاه این واژه از برگرفته از دو ریشهٔ ثنایی در زبانهای کهن بوده است که در یک شاخه به دو معنای ترکیب کردن و دست و در شاخهٔ دیگر به معنای حفر کردن بوده و به دورههای بعد منتقل گردیده است. همراهی مفاهیم پرکاربرد گروه و جمع در متون متقدم عربی و خویشاوندی در انساب عربی برگرفته از همراهی و همزمانی دو معنای ترکیب و نماد دست دریک مسیر بوده است که با توجه به سابقهٔ فرهنگی تاریخی این واژه و کاربرد آن در سیاق آیات، مشخص میشود «رهط» کوچکترین جماعت از یک قبیله است که با همبستگی و تعامل در مقابله یا همراهی با فتنهها و چالشها معنا میشود.
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
مقاله حاضر سعی دارد پدیده گرایش به مهاجرت را در ارتباط با نهاد خویشاوندی مورد بررسی قرار دهد. کمتر محققی این پدیده را از منظر رابطه آن با شبکه خویشاوندی بررسی کرده است. برهمین اساس، بر آن شدیم تا در این مقاله، از منظری خاص و جدید، به مسأله فرار مغزها نگاه کنیم و نقش بازدارنده و یا تسهیل کننده خانواده و روابط خویشاوندی در امر مهاجرت تحصیلکردهها را مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر از رهیافت نظری «کارکردگرایی ساختاری» و همچنین از تئوری «فاصله اجتماعی» بهره بردهایم. بنابراین، برخلاف رویکردهایی که مهاجرت نیروهای متخصص از کشور را ناشی از وجود برخی عوامل کششی در کشورهای مقصد میدانند، مقاله حاضر این امر را بیشتر ناشی از ناکارآمدی ساختارهای جامعه می داند. برای تحلیل این ناکارآمدی ساختاری در سطح نظام خویشاوندی، از تئوری فاصله اجتماعی استفاده شده است. با استفاده از این تئوری میتوان گفت که با بیشتر شدن فاصله اجتماعی میان افراد خویشاوند، نفوذ متقابل آنها بر همدیگر کاهش یافته و در نتیجه نظام خویشاوندی آن، کنترل سنتی خود بر فرد را از دست می دهد، و همین عدم وابستگی و همبستگی فرد با خویشانش، زمینه ای را فراهم می سازد تا او به محض رویاروبی با مشکلات و یا مهیا شدن امکانات سفر، اندیشه خروج از کشور و اقامت در نقطه ای دیگر از جهان را در سر بپروراند.
در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری را دانشجویان رشته های انسانی (علوم اجتماعی) و فنی (مهندسی برق) دانشگاه تهران تشکیل می دهند. جمع آوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه و در قالب طیف لیکرت انجام گرفتهاست. یافتههای تحقیق بیانگر این امر هستند که میان چهار متغیر اصلی، یعنی وسعت نظام خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی، فراوانی روابط خویشاوندی و عمق روابط خویشاوندی، و متغیر گرایش به مهاجرت از کشور، رابطه ای معنیدار و معکوس وجود دارد. همچنین، از بین چهار متغیر مستقل، دو متغیر «گستره روابط خویشاوندی» و «عمق روابط خویشاوندی» رابطه ای معنیدار با متغیر گرایش به مهاجرت داشته اند. به عبارت بهتر، افرادی که روابط بیشتر و صمیمی تری با خویشان خود دارند، گرایش کمتری به مهاجرت از کشور از خود نشان میدهند.
بهمن زندی، بیستون عباسی،
دوره ۴، شماره ۹ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
یکی از عرصههای تجلی روابط خویشاوندی زبان، ادبیات عامه و به ویژه ضربالمثلها هستند. پژوهش حاضر به بررسی انعکاس روابط خویشاوندی در ضربالمثلهای فارسی میپردازد. به این منظور، ضربالمثلهایی انتخاب شدند که در آنها واژههایی برای ارجاع به خویشاوندان بهکار رفته است. ضربالمثلهای منتخب از فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی استخراج شدند و ضربالمثلهای مربوط به زبانها و گویشهای غیرفارسی از آن حذف شدند. درنهایت ۳۲۳۲ ضربالمثل فارسیِ مرتبط با روابط خویشاوندی به دست آمد. ضربالمثلها نخست براساس روابط خویشاوندی آنها دستهبندی شدند. سپس خویشاوندان بر اساس نوع خویشاوندی (نسبی، سببی یا ناتنی) و درجۀ خویشاوندی (درجه یک، درجه دو، درجه سه و خویشاوند دور) طبقهبندی و مقایسه شدند. جنس، نسل و فرود خویشاوندان، جنس «خود» و نوع خانواده نیز در نظر گرفته شدند و مبنای مقایسۀ خویشاوندان در ضربالمثلها قرار گرفتند. ضربالمثلهای مربوط به زن (در مقام همسر) بیشتر از همۀ خویشاوندان دیگر است؛ درحالیکه ضربالمثلهای مربوط به خویشاوندی نسبی بسیار بیش از خویشاوندی سببی و ناتنی است. پس از زن، پدر در جایگاه دوم قرار دارد و فرزند در جایگاه سوم. خویشاوندان مؤنث بیش از خویشاوندان مذکر در ضربالمثلها آمدهاند؛ اما در عین حال فراوانی ضربالمثلهای مربوط به مردان خویشاوند بیش از زنان خویشاوند است.
دوره ۷، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
کلود لوی استروس (۱۹۰۸- ۲۰۰۹ م) قومشناس و انسانشناس فرانسوی و از نظریهپردازان انسانشناسی، بهعنوان «پدر انسانشناسی نو» شناخته شده است. او در میان انسانشناسان و پژوهندگان بهخاطر نظریۀ ساختارگرایی و همچنین روش ویژهاش در اثبات این نظریه در حوزۀ انسانشناسی شهرت یافته است. او را بزرگترین نمایندۀ مکتب ساختارگرایی میدانند. مهمترین مطالعات وی، بررسی «ساختار ابتدایی خویشاوندی»، «ساختار اسطوره» و ارائۀ نظریات ارزشمندی در این زمینهها است. در این مقاله چگونگی تقسیم «اسطورهها» و «پیوندهای خویشاوندی» به واحدهای تشکیلدهندۀ آن نشاندادهشده است تا جدیدبودن آنها را نشان دهد. این مقاله درنظر دارد به تعریف وی از ساختارگرایی، ساختار اسطوره، ساختارهای ابتدایی خویشاوندی، کارکرد و رابطۀ آنها با علم زبانشناسی بپردازد و نقطۀ جدایی او با دیگر نظریهپردازان حیطۀ زبانشناسی و مردمشناسی همچون سوسور، یاکبسون، فروید را مشخص کند. در این جستار نشان داده شده که مطالعات وی در زمینۀ «ساختار» منجربه درک چه مسائلی دربارۀ انسان شده است.
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
در این مقاله، کاربرد اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژهها در گویش نَنَّجی بررسی و تحلیل شده است. این گویش، زبان مردم روستای نَنَّجِ شهرستان ملایر است. دادههای پژوهش که به روش میدانی و در گفتگویِ مشارکتی با گویشورانِ نَنَّجی گردآوری شدهاند، در چهار بخش تحلیل شدهاند: اصطلاحات مربوط به خویشاوندان نسبی، اصطلاحات مربوط به خویشاوندان سببی، اصطلاحات خویشاوندی رضاعی و خویشاوندی ناشی از «عقد اُخوت»، خطابواژههای مربوط به غیرخویشاوندان. این پژوهش نشان میدهد که اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژههای گویش ننجی متنوع و غنی هستند. در عین حال دگرگونیِ مناسبات و پیوندهای خانوادگی و اجتماعی، مهاجرت و شهرنشینی موجب کمکاربرد یا مهجور و منسوخ شدن شمار زیادی از اصطلاحات خویشاوندی و خطابواژههای این گویش و جایگزین شدن آنها با اصطلاحات رایج در فارسی معیار شده است. این امر نمونۀ روشنی است از حرکت گویشها و زبانهای ایران در مسیر هَمسانی.
مجتبی حمایت خواه، اکرم باقری، رحمان باقری،
دوره ۱۲، شماره ۶۰ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ پیوندها و روابط خویشاوندی و قومی مهاجران لَک ساکن محلۀ نظامآباد شهر تهران با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. دادهها با روش مصاحبۀ عمیق با ۲۱ شرکتکننده جمعآوری و با روش هفتمرحلهای کلایزی تحلیل شدند که نُه مقولۀ فرعی و یک مقولۀ مرکزی بهدست آمد. مقولات فرعی شامل غلبۀ ازدواج درونگروهی (درونقومی)، اختلاف نسلی، احساس تعلق اجتماعی و مکانی، استمرار مناسبات با زادگاه، استمرار روابط با هممحلهایها، سادهکردن ارتباطات، محدود شدن تعاملات، پایبندی به رسوم قومیِ محلی و حفظ همبستگی و مقولۀ مرکزیِ «کوشش برای حفظ پیوندهای محلهای و زادگاهی» بود. مهاجران بهویژه نسل اول، بر نگهداشت و تداوم تعاملات و ارتباطات خود با لکهای ساکن محلۀ نظامآباد و با خویشاوندان ساکن شهرستان کوهدشت تمایل و تأکید داشتند و به شیوههای مختلفی احساس تعلق خود را به زادگاه نشان میدادند. با توجه به تفاوت ملموس در تجربۀ جامعهپذیریِ نسل اول و نسلهای بعدی مهاجران، ممکن است منابع هویتبخشِ سنتی بهتدریج مورد بازاندیشی قرار بگیرند و به دنبال آن پیوندها و روابط آنان با هم و با زادگاه دگرگون شود و چهبسا نوع و شیوۀ عمل نسلهای بعدی، بیشتر در راستای همگونی با فرهنگ جامعۀ میزبان باشد و تعلق و پایبندی آنان به مؤلفههای فرهنگِ زادگاه قومی شکل نمادین بهخود بگیرد.
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷- )
چکیده
مطالعه حاضر به بررسی واژگان خویشاوندی هورامی به عنوان یکی از گویشهای ایرانی که در پاوه در استان کرمانشاه بدان تکلم می شود می پردازد. داده های زبانی و فرهنگی مرتبط با این تحقیق عمدتا به وسیله یکی از محققین که خود گویشور بومی هورامی است و از طریق کار میدانی و مصاحبه با گویشوران بومی گردآوری شده است. علاوه بر تحلیل اصطلاحات نسبی و سببی و واژگان ناتنی، بخشی از این تحقیق به بررسی مسائل کاربرد شناختی واژه ها، به ویژه هنگامی که برای خطاب به کار می روند، می پردازد. با توجه به این حقیقت که واژگان خویشاوندی این گویش پیش از این موضوع مطالعات زبانشناختی و انسلن شناختی نبوده است، مطالعه حاضر می توان گام کوچکی باشد در جهت آشنایی بیشتر با جنبههای زبانشناختی و انسان شناختی این گویش ایرانی.