جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای جامی


دوره ۲، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

نسخه مهم هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا از نمونه‌های بی‌بدیل هنر نگارگری است که توسط هنرمندان مکتب مشهد مصوّر شده است. داستان نجات حضرت یوسف (ع) از چاه، یکی از موضوعات مثنوی هفت اورنگ است که توسط نگارگران آن زمان به تصویر کشیده شده است. در این مقاله به روش توصیفی‌- تحلیلی به تطبیق و مقایسه اشعار جامی در مثنوی «یوسف و زلیخا»ی هفت‌اورنگ با نگاره «نجات حضرت یوسف از چاه» منسوب به مظفر‌علی، پرداخته شده است. این تحقیق در‌صدد پاسخ به این پرسش‌ها است: الف. آیا ادبیات و شیوه بیان ادبی جامی در هفت‌اورنگ بر تصویر‌سازی نگاره نجات حضرت یوسف از چاه تأثیر‌گذار بوده است؟ ب. تطابق تصاویر مصوّر‌شده با متن اشعار بر‌اساس معیار کمّی به چه میزان است؟ به این منظور نگاره «نجات یوسف از چاه» منسوب به مظفر‌علی، به‌عنوان یکی از نمونه‌های این نسخه انتخاب شد. یافته‌های این تحقیق حاکی از آن است که نگاره‌های ذکر‌شده با اشعار جامی ۲۲ درصد تطابق دارد و به میزان ۷۸ درصد عدم تطابق اشعار با نگاره‌های یاد‌شده وجود دارد که نشان‌دهنده آزادی عمل نگارگران در تصویر‌گری داستان ذکر‌شده، عدم سر‌سپردگی آنان به شعر، استفاده از قوه تخیّل خود و بهره‌گرفتن از محیط پیرامون و آنچه دیده‌اند، در خلق این آثار است.

دوره ۴، شماره ۷ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

بسیاری از پژوهشگران حوزه­ قرآن و ترجمه، ترجمه­ محمدمهدی فولادوند از قرآن‌کریم را در زمره­ بهترین ترجمه‌های معاصر قرآن به­شمار آورده و آن را به لحاظ مطابقت با متن مبدأ، عنایت به قواعد زبانی و بیانی و نیز به­کارگیری واژگان روان زبان فارسی که غالباً از عمده­ترین مباحث انسجام­بخشی به ساختار متن بوده، مُتقن و قابل استناد می­دانند. از طرفی، یکی از سوره­های کوچک قرآن که علیرغم حجم اندکی که دارد، از موضوعات متنوّعی سخن گفته، سوره­ "طارق" است. نظر به همین تنوع موضوع و حجم اندک آن، کیفیت انسجام در این سوره و ترجمه­ آن، می­تواند مورد سؤال قرار گیرد. بدین­روی، در این پژوهش، براساس نسخه­ تکامل­یافته از نظریه­ نظام­مندِ هالیدی و حسن ۱۹۸۵م و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال ۱۹۸۴م مطرح نمود، عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی در سوره­ طارق و ترجمه­ آن از محمدمهدی فولادوند، به­صورت گزینشی و استقرائی، به­بوته­ نقد و ارزیابی توصیفی - تحلیلی و آماری گذاشته می­شود. نگارنده بر آن است تا با نگاهی فراجمله­ای و متن­بنیاد، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام، هماهنگی انسجامی و نیز میزان این انسجام را در متن سوره­ طارق و ترجمه­ آن مشخص نموده، سپس هردو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کند. دستاورد پژوهش نشان ­می­دهد که علیرغم وجود تفاوت­هایی در نسبت عناصر دستوری و واژگانی متون مبدأ و مقصد، هر دو متن، منسجم بوده و نیز با توجه به درصد بالای مشابهت متن مقصد به متن مبدأ در نحوه­ کاربست عوامل انسجام، مترجم توانسته است در بازتاب و انعکاس معانی و مفاهیم ترجمه تا حدود زیادی موفق عمل کند.

دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

ادبیات تطبیقی در فرایند تکامل خود، روش‌شناسی‌های متنوعی را عرضه کرده است. رهیافت نقدبنیاد ادبیات تطبیقی ضمن گسستن قیدوبندهای رهیافت تاریخ‌گرا، بر ضرورت کشف پیوند ادبیات با دیگر هنرها و دانش‌ها برای استخراج و طبقه‌بندی قوانین عام حاکم بر ادبیات و در نتیجه، درک بهتر و جامع‌تر آن تأکید ورزیده است. پژوهش حاضر با تکیه بر این دیدگاه، بخشی از روایت لیلی و مجنون نورالدین عبدالرحمن جامی در مثنوی هفت اورنگ را با نگاره‌ای منسوب به مظفرعلی از پیروان مکتب نگارگری تبریز واکاوی کرده است. براساس پژوهش پیشِ‌رو، عناصر زمان، پیرامتنیت، توصیف و دلالتمندی جزو اصول کلی ادبیات‌اند؛ این مسئله از رهگذر مقایسه ادبیات با نگارگری بر ما مبرهن می‌شود و می‌توان آن را به نگارگری نیز تعمیم داد. در بخش دیگری از این پژوهش، دلالت‌های ضمنی نهفته در نگاره نیز استخراج شده است؛ کشف پیوند ادبیات با نگارگری می‌تواند میزان التذاذ هنری مخاطب حرفه‌ای را دوچندان سازد و نگرنده در عین قرار گرفتن در برابر یک نگاره، از هر دو لذت هنری حاصل نماید. در عین حال، دریافت مخاطب از متن نوشتاری نسبت به دریافت وی از متن دیداری متمایز است. چه، دریافت یک متن روایی به گونه‌ای استدلالی و در نتیجه غیرمستقیم و تدریجی رخ می‌دهد اما درباره یک نگاره با نوعی فهم حسی و مستقیم روبه‌رو هستیم. همچنین پژوهش حاضر نشان می‌دهد متن ادبی پس از انتقال به یک میدان دلالتگرانه دیگر، به ناگزیر بخشی از عناصر شکل‌دهنده خود را از دست می‌دهد یا این عناصر با شکل و شمایل متفاوتی ظاهر می‌شوند.

دوره ۶، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

نشانه- معناشناسی، رویکردی نوین در تجزیه ‌و تحلیل متن و نظام­های گفتمانی است. این رویکرد در نقد ادبی، به ارائه الگوهای متعددی منجر شده است که چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا از متن را مورد تبیین قرار می­دهد. این الگوهای برآمده از منطق متن تلاش می­کنند هرگونه امکان خوانش متکثّرِ خارج از نظام ارزش­گذاری اثر ادبی را تا جای ممکن کاهش دهند. از‌این‌رو این مقاله، مثنوی سلامان و ابسال جامی را که از‌جمله متون عرفانی و دارای بیان رمزی و قابلیت تأویل‌پذیری است، برای بررسی مورد توجه قرار داده، تلاش می­کند ضمن معرفی چگونگی عملکرد الگوهای نشانه- معناشناسی، چرایی بهره­مندی شاعر از هر دو فرآیند ممکن معناسازی در این متن را تبیین نماید؛ فرآیندی که به‌صورت رفت‌وبرگشتی در الگوی مربع معناشناسی تجلی می­یابد. مقالۀ حاضر با بهره­گیری از الگوهای نشانه- معناشناسی در بررسی تحلیلی مثنوی سلامان و ابسال جامی، این فرض را مطرح می­کند که بهره­گیری از هر دو فرآیند معناساز در این متن، اشاره به مفهوم «بازگشت» دارد و جامی تلاش می­کند این مفهوم را از طریق رمز و بیان رمزی در قصه «سلامان و ابسال» ارائه نماید.

دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده

این پژوهش می‌کوشد با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف و تکیه بر آرای مایکل هلیدی در دستور نقشگرا به بیان چگونگی تحول گفتمان عشق در غزل جامی بپردازد. در این راستا به فراخور قالب شعری غزل و به طور کلی ادبیات غنایی از میان فرانقشهای زبان، «فرانقش اندیشگانی» مدّ نظر قرار داده شده است. سیر تحول گفتمان عشق در غزل جامی بیش از هر چیز در قالب تحول فرایندهای مادی و ذهنی و شیوه نامدهی معشوق «تو» و عاشق/شاعر«من» به عنوان مشارکان اصلی گفتمان عاشقانه تحقق یافته است.
زینب نوری سرخنی، فاطمه حیدری،
دوره ۹، شماره ۳۹ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

فرهنگ مردم مجموعه‏ ای از آداب و رسوم و سنن رایج قوم در هر جامعه و بازگوکنندۀ کنش‏ها و منش‏های گذشتگان آن جامعه‏ است، در تاریخ آنان ریشه دارد و پشتوانه ‏­ای بزرگ و چشمه‏ای زاینده برای ملت ­هاست و همچنین در برش‏ های حساس تاریخی بنا به ضرورت، تکیه­ گاهی مطمئن‏ برای ایستادگی و پایداری مردم در برابر ناملایمات و دشواری‌ها به‌شمار می‏رود. از آنجا که شعر شاعران گاه بازتاب‌دهنده آداب و عقاید و باورهای مردم است و به‌مثابۀ آینه‌ای شفاف، می­تواند سیر اندیشه و نظام باورها و نیز فرهنگ مردم دوران شاعر را بازتاب دهد، این پدیده را در آثار شاعران و اندیشمندانی چون جامی نیز به‌وضوح می­توان دید.
باتوجه به اهمیت عناصر عامه و تأثیر آن بر ابعاد اجتماعی فرهنگی ایران و همچنین بازتاب آن در ادبیات فارسی در این پژوهش با بهره‌گیری از تعاریف عناصر عامه در حوزۀ دانش و هنر عوام و همچنین تکیه بر باورهای عامه با روش تحلیلی ـ محتوایی و کیفی به بررسی فرهنگ عامه در هفت اورنگ جامی پرداخته شده است.

دوره ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

ساختار­گرایی یکی از روشهای تحلیل متن است. در این روش، تقابلهای دوگانه یکی از اساسی­ترین بنیانهای آن به شمار می­آید. ساختار­گرایان برآنند که عملکرد بنیادین ذهن انسان، خلق تقابل است که زیربنای هر فرهنگی را تشکیل می­دهد. درواقع کنشهای فرهنگی ما از این تقابلهای دوگانه نشأت می­گیرد و تقابل واژگانی و اندیشه متباین را در درون خود نهفته دارد. این مقاله به شیوۀ تحلیلی توصیفی برآن است که با همین رویکرد به بررسی بهارستان جامی بپردازد که جلوه­گاه اندیشه­های اجتماعی، اخلاقی و عرفانی است و اساس حکایتهای آن را تقابل بنیان می­نهد. در این سخن ضمن تبیین اندیشه و بنیان خاستگاه حکایتهای جامی در سطح ژرف­ساخت به بیان تقابل در روساخت و سطح زبانی نیز پرداخته می­شود. سؤال اصلی پژوهش این است که خوانش متن بهارستان جامی تا چه میزان ارزش ادبی آن را بیشتر می نمایاند.

دوره ۱۷، شماره ۶۶ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده

ازآنجاکه بخش عمدۀ نقاشی ایرانی پس از اسلام، در خدمت کتاب‏آرایی و مصورسازی متون قرار داشته است و عمدۀ متونی که مصورسازی شده، کتب ادبی‏اند و با توجه به نقش ویژۀ شعر و ادبیات در تاریخ اندیشۀ ایران، به‏عنوان یک نظام دانایی و معرفتی، موضوعی که مطرح می‏شود این است که در ایران، نسبت میان تاریخ نگارگری و تاریخ ادبیات چگونه بوده و تغییر گفتمان‏های ادبی چه تأثیری بر تاریخ نگارگری داشته است؟ برای روشن شدن ابعادی از موضوع در این مقاله، تلاش شده است تا به برشی از یک مقطع زمانی پرداخته شود که در آن، تاریخ ادبیات دچار گسست و تغییر گفتمان ادبی شده است. در این راستا، نگاره‏های نسخۀ هفت‏اورنگ جامی که در دربار سلطان ابراهیم میرزا مصورسازی شده، مورد خوانش قرارگرفته است. در این بررسی از آموزه‏های نشانه‏شناسی فرهنگی مکتب تارتو و مفاهیم مطرح در ترجمۀ بینانشانه‏ای بهره گرفته ‌شده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان داد که با تغییر گفتمان ادبی از زمان جامی تا ابراهیم میرزا، نگارگری نیز در ساحت فرم و محتوا دچار دگرگونی شده است. برخلاف جامی، هفت‌اورنگ برای سلطان ابراهیم میرزا نه ابزاری برای انتقال مفاهیم صوفیانه، بلکه متنی ادبی و هنری بوده و جنبه‏های ادبی و زیباشناختی اثر در اولویت اول او قرار داشته است. این جنبه‏های ادبی و زیباشناختی نیز براساس نگرش‏ها و مفاهیم مکتب وقوع شکل ‏گرفته است.


دوره ۱۸، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

در این مطالعه، عمق آبشستگی در پائین‌دست سرریزهای جامی با استفاده از مدل ماشین آموزش نیرومند شبیه‌سازی گردید. ماشین آموزش نیرومند یک نوع شبکه عصبی تک لایه پیش‌خور است که گره‌های محاسباتی را به‌صورت تصافی انتخاب کرده و وزن‌های خروجی را نیز به‌شکل تحلیل تعیین می‌نماید. علاوه براین برای سنجش توانایی مدل‌های ماشین آموزش نیرومند از شبیه‌سازی‌های مونت کارلو استفاده می‌شود. شبیه‌سازی مونت کارلو یک طبقه‌بندی گسترده از الگوریتم‌های محاسباتی است که از نمونه‌گیری تصادفی برای محاسبه نتایج عددی استفاده می‌کند. همچنین از روش اعتبار سنجی چند لایه برای بررسی توانایی مدل‌های عددی بهره گرفته می‌شود. در روش اعتبار‌سنجی چند لایه ای، نمونه اصلی است به طور تصادفی به k نمونه های فرعی به اندازه مساوی تقسیم شود. مزیت این روش، تکرار تصادفی نمونه های فرعی در روند آزمون و آموزش برای کلیه مشاهدات است و هر مشاهده دقیقا یک‌بار برای اعتبار‌سنجی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این مطالعه مقدار k مساوی با ۵ در نظر گرفته شد. سپس پارامترهای تاثیر گذار بر روی عمق آبشستگی شناسایی شد و شش مدل ماشین آموزش نیرومند تعریف گردید. با انجام آنالیز حساسیت موثرترین پارامتر که شامل پارامتر بدون بعد دبی معرفی شد. همچنین با تجزیه و تحلیل نتایج مدل‌های مختلف، مدل برتر معرفی گردید. این مدل مقادیر آبشستگی را با دقت قابل قبولی پیش‌بینی کرد و تابعی از کلیه پارامترهای ورودی بود. به‌عنوان مثال مقادیر ضریب تببین و شاخص پراکندگی به ترتیب مساوی ۹۹۳/۰ و ۰۷۱/۰ بدست آمد.

صفحه ۱ از ۱