۲۲۴ نتیجه برای تاریخ
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
رمانهای تاریخی شاهینطلایی (۱۳۳۶) و شرارههای شهر اترار (۱۳۷۰) روایتگر زندگی جلالالدین خوارزمشاهاند. برخلاف متون تاریخی کهن که فرایند کنشی ساده و قابل پیشبینی توسط کنشگر مرکزی قهرمان در آنها رخ میدهد، در این آثار با خلق شخصیتهای کنشیار و ضدکنشگر، کنشها از جریان اصلی خود منحرف شده، به آسیبهای کنشیِ انحراف، جایگزینی، خطای کنشی و ... بدل شدهاند. هدف این پژوهش بررسی چگونگی انحراف کنشها درون روایت و آسیبهایی مانند خطای کنشی (ضدکنش)، تغییر کنشی یا حتی فروپاشی کنشی است. بدین منظور از نظریۀ نظام گفتمانی کنشی گرمس برای بررسی روایتهای کنشی مرتبط با شخصیت جلالالدین در دو رمان تاریخی شاهینطلایی و شرارههای شهر اترار استفاده شدهاست. در رمان شاهینطلایی انحراف کنشی بهصورت دگرگونی کنش و نابودی کنش توسط کنشیارها دیدهمیشود؛ جاییکه برای رسیدن جلالالدین به ابژۀ ارزشی و حفظ جان او تلاش شدهاست. در این رمان با توجه به ابژۀ ارزشی «معشوق» و «وطن» جلالالدین پادشاهی «عاشقپیشه» و «وطندوست» ترسیم میشود. در شرارههای شهر اترار انحراف کنشی بهصورت دگرگونی کنش و جایگزینی کنش است. بیشتر شخصیتهای داستان و خود جلالالدین نقش ضدکنشگر را دارند و برای دوری جلالالدین از ابژۀ ارزشی و نابودی او تلاش میکنند. در این رمان ابژۀ ارزشی «خوشگذرانی» باعث فراموشی ابژۀ ارزشی «وطن» شده و جلالالدین پادشاهی «هوسران» به تصویر کشیده شدهاست. فهم دقیق تاریخ ایران در دورۀ مغول و پس از آن، و نیز شناخت سوگیریهای نویسندگان آثار ادبی و تاریخ در گرو شناخت جریانهای فکری مورخان آن است. دستاوردهای این پژوهش پژوهشگران ادبی و تاریخی را در این مسیر مدد میرساند.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
واژهٔ قرآنی «رهط» متعلق به دو حوزهٔ معنایی خویشاوندی و جماعت و دارای معانی گوناگون است. مطالعهٔ حاضر درصدد پاسخ به این مسئله است که چندمعنایی این واژه به چه علت و معنایی اصلی آن چیست. در تفاسیر و کتابهای لغت عربی سببی برای این مسئله بیان نشده است، ازاینرو، درک ساخت تاریخی آن نه تنها به لحاظ واژهشناسی قرآن، بلکه به لحاظ درک کاربرد فرهنگی آن در فضای نزول قرآن نیز اهمیت داشته و در تفسیر قرآن کارآمد است. در این مطالعه کوشش شده است با هدف جبران این خلأ مطالعاتی و با بهرهگیری از روشهای معناشناسی تاریخی و فرهنگی، دلیل چندمعنایی آن را با فرایندهای ساخت معنایی واژه همراه با کاربردهای آن در فرهنگ عرب با استفاده از منابع تاریخی و سپس در سیاق آیات مربوط، به روش توصیفی _ تحلیلی تبیین کند. درنهایت مشخص شده است که خاستگاه این واژه از برگرفته از دو ریشهٔ ثنایی در زبانهای کهن بوده است که در یک شاخه به دو معنای ترکیب کردن و دست و در شاخهٔ دیگر به معنای حفر کردن بوده و به دورههای بعد منتقل گردیده است. همراهی مفاهیم پرکاربرد گروه و جمع در متون متقدم عربی و خویشاوندی در انساب عربی برگرفته از همراهی و همزمانی دو معنای ترکیب و نماد دست دریک مسیر بوده است که با توجه به سابقهٔ فرهنگی تاریخی این واژه و کاربرد آن در سیاق آیات، مشخص میشود «رهط» کوچکترین جماعت از یک قبیله است که با همبستگی و تعامل در مقابله یا همراهی با فتنهها و چالشها معنا میشود.
دوره ۰، شماره ۰ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
طراحی سازههای فضاکار در برابر زلزله برای مهندسین اهمیت ویژهای دارد. تحلیل دینامیکی به عنوان روشی مطلوب برای طراحی لرزهای سازههای فضاکار شناخته شده است. اگرچه تاکنون رفتار لرزهای برخی از سازههای فضاکار بررسی شده است، پیرامون تاثیر نوع تحلیل و همچنین کارآمدی آنها در پاسخ لرزهای این نوع از سازهها پژوهشی صورت نگرفته است. از سویی دیگر، انتخاب نوع تحلیل مناسب، برای دستیابی به طراحی دقیق و مقرون به صرفه از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با توجه به تنوع ساختاری گنبدهای مختلف و تفاوت در رفتار لرزهای آنها، در این پژوهش قصد بر آن است که طراحی لرزهای گنبدهای فضاکار دندهای و اشودلر به کمک دو نوع تحلیل طیفی و تاریخچه زمانی بررسی شود و کارایی آنها با یکدیگر مقایسه گردد. خاک منطقه از نوع D و طیف طرح بر اساس آئیننامه ASCE۷-۱۶ انتخاب شده است. در این پژوهش هر دو مولفه افقی و مولفه قائم حرکت زمین در تحلیلها لحاظ شده است. هفت زوج شتاب نگاشت بر اساس ناحیه لرزهخیزی برای تحلیل تاریخچه زمانی استفاده شده است. نتایج این تحلیلها شامل شاخصهای تنش و جابجایی اعضای دو گنبد حاصل از تحلیل دینامیکی طیفی و تاریخچه زمانی خطی هستند و نشان میدهند که تحلیل تاریخچه زمانی نسبت به تحلیل دینامیکی طیفی، منجر به طراحی سازه سنگینتری میشود.
محمد جعفری قنواتی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از مباحث مهم در ادبیات شفاهی، مقایسة روایتهای شفاهی یک متن با روایتهای کتبی همان متن است. در این مقاله، روایتهای شفاهی و کتبی داستان بهمن مقایسه شدهاند. از میان روایتهای کتبی، داستان بهمن در شاهنامه فردوسی، داستان بهمن در تاریخ ثعالبی و منظومه بهمننامه سروده ایرانشاهبن ابیالخیر و از میان روایتهای شفاهی، شانزده روایت انتخاب شده است. نگارنده کوشیده است تفاوت زبان و نوع روایت را در روایتهای شفاهی و کتبی این داستان نشان دهد. در این زمینه تاکنون هیچ مقالهای منتشر نشده است؛ ازاینرو مقاله حاضر نخستین پژوهش درباره این موضوع است.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
تاریخ بیهقی از جمله متون کمیابی است که با استفاده از شگردهای ادبی، هم به تاریخی به ظاهر مستند و هم به متنی خلاق بدل شده است. یکی از این شگردها بهرهگیری از فضای داستانی و از آن میان نیز، شخصیتپردازی ویژه در این اثر است. این مقاله درصدد است با بررسی شخصیت در این متن، ثابت کند نهتنها ارائه شخصیت در این اثر از رویکرد توصیفی که ویژه تاریخ است گذر میکند، بلکه حتی از شخصیتپردازی داستانی نیز فراتر میرود و با شگردهای برجستهسازی نمایشی، از ویژگیهای شخصیتهای نمایشیِ متون دراماتیک برخوردار میشود. در تاریخ بیهقی گرچه شخصیتها برگرفته از واقعیتهای تاریخاند، اما در متن دوباره خلق میشوند. شخصیتپردازی در این اثر نزدیک به بسیاری از رمانهای امروزی است که در آن علاوه بر اشاره مستقیم به ویژگیهای ظاهری شخصیتها، گفتار و رفتار آنها و احساسات و درونیاتشان، با ارتباطی منطقی و حسابشده برای مخاطب به نمایش گذاشته میشود و شخصیتهای قابل درک، باورپذیر، قابل تجسم، زنده و پویا برای مخاطب ترسیم میشود. در این اثر نویسنده میکوشد شخصیتها، به شیوههای گوناگون همچون گفتوگو، کنش و در کشاکش ارتباط با دیگر شخصیتها و موضعگیری در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرفی کنند و با این روش، موفق به خلق شخصیتهای نمایشی میشود. مبانی این پژوهش را نظریههای شخصیتپردازی تشکیل میدهد و تحلیل ویژگیهای شخصیتپردازی سینمایی به منزله روششناسی پیشنهادی آن تنظیم میشود.
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
خواجه ابوالحسن علی بن حسن سیرجانی از بزرگان صوفیه قرن پنجم هجری است. وی شیخ کرمان بوده و در آنجا داروخانه و اوقاف و مریدان بسیار داشته و مورد تکریم بزرگان صوفیه از قبیل ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری و هجویری قرار گرفته است. او که اهل سیر و سیاحت بوده در سیرجان در گذشته و آرامگاهش تا کنون باقی و زیارتگاه است. کتاب بیاض و سواد خواجه علی حسن، که تاکنون به صورت نسخه خطی مانده است، در واقع، طبقهبندی موضوعی اقوال مشاهیر صوفیه تا اواخر قرن چهارم است که در هفتاد و سه باب تنظیم شده است و بیش از سه هزار فقره از سخنان بزرگان قوم را در بردارد. یکی از مهمترین ابواب بیاض و سواد، «باب معرفه تاریخ مشایخ» است که در آن هفتاد و هشت تن از مشایخ صوفیه براساس منطقه جغرافیایی محل فعالیتشان تقسیم بندی و معرفی شدهاند.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
اگرچه حفاظت به عنوان گام اول در امر احیاء شناخته می شود، اما بسیاری از بناها و مناطق تاریخی همزمان با حفاظت نیازمند توسعه نیز می باشند؛ درواقع توسعه و حضور ساختارهای جدید در زمینه های تاریخی می تواند سبب تداوم تاریخ و غناء یافتن محیط های تاریخی گردد. اما آنچه که در این میان مهم می باشد نیاز به تدوین دستورالعمل هایی جامع پیرامون طراحی اینگونه ساختارهای جدید است. در این راستا و پیش از هر چیز، توجه و درنظر گرفتن اصول پذیرفته شده ی جهانی در این حوزه، ضرورت دارد. امروزه با گذشت حدود دو قرن از آغاز جنبش حفاظت از ثروت های فرهنگی- تاریخی با مجموعه های از منشورها، قطعنامه ها و توصیه های جهانی در زمینه ی مواجه با میراث گذشتگان روبرو هستیم که حاصل تجارب بدست آمده از رویکردهای گوناگون در این حوزه و در کشورهای مختلف جهان می باشند. هدف از مقاله ی پیشِرو، بررسی ایده ها و نظریه ها، توافقنامه ها و منشورهای مرتبط با حضور ساختارهای جدید در زمینههای تاریخی، جهت استفاده از آنها به منظور دستیابی به رهنمودهای طراحیِ ساختارهای جدید در زمینه تاریخی می باشد؛ از اینرو در ابتدا به بررسی تئوریِ نظریه پردازانی پرداخته می شود که تأثیر بیشتری بر رویکردهای پس از خود داشته و زمینه ساز تدوین اصول بین المللی گشته اند؛ سپس در پی آن مفاد توافقنامه های بین المللی که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به این حوزه اشاره داشته و توانسته اند اصولی کلیدی را در این خصوص ارائه دهند، بیان می شود. در انتها با تنظیم جدولی براساس رویکرد هر یک از توافقنامه های مورد بررسی، به روند تکاملی این نگرش ها در مقیاس بین المللی پرداخته می شود.
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
منطقه شاخ آفریقا چهار کشور سومالی، اتیوپی، اریتره و جیبوتی را شامل میشود. یکی از مسائل موجود در این منطقه، منازعات مرزی و سرزمینی و ناامنیهای ناشی از آن در مناطق مرزی کشورها است. در وقوع این بیثباتی و ناامنیهای مرزی، عوامل مختلفی تأثیرگذار است که در میان آنها تاریخ، ذهنیتهای تاریخی و نقش تاریخ استعماری حاکم قابل توجه است. این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است که با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، در پی بررسی و ارزیابی نقش تاریخ در وقوع ناامنیهای مرزی با مطالعه موردی نقش استعمار در ناامنیهای مرزی شاخ آفریقا است. متغیر وابسته پژوهش، ناامنیهای مرزی و متغیرهای مستقل، تاریخ، تاریخ استعماری و منطقه شاخ آفریقا است. سؤال اصلی این است که مؤلفه تاریخ و تحولات تاریخی چه نقشی در وقوع ناامنیهای مرزی در منطقه شاخ آفریقا دارد؟ در شاخ آفریقا مهمترین منازعات و ناامنیهای مرزی شامل درگیریهای مرزی میان اتیوپی و اریتره؛ جیبوتی و اریتره؛ و ناامنی ناشی از منازعات اقوام و قبایل در مناطق مرزی سومالی و کنیا بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مؤلفه تاریخ، تاریخ استعماری و اقدامات کشورهای استعمارگر در ترسیم مرزهای میان کشورها خصوصاً در شاخ آفریقا -که براساس منافع استعماری انجام شده و مصالح و منافع محلی شهروندان در نظر گرفته نشده است-، نقش مهمی در شکل دادن به منازعات مرزی میان کشورها و ایجاد بیثباتی و ناامنی در مناطق مرزی داشته است.
احمد گلی، سید آرمان حسینی آبباریکی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
شاهنامۀ فردوسی اثری گرانقدر در تاریخ ادب فارسی است که شاعران و نویسندگان بسیاری در مقام نظیرهگویی و تقلید از آن برآمدهاند. شاعران کُرد نیز همچون سخنوران دیگر اقوام ایرانزمین، داستانهای مختلف شاهنامه را گاه ترجمه و گاه با ابداعاتی بازآفرینی کردهاند. بیتردید معرفی و تأمل در منظومههای پهلوانی پس از شاهنامه، میتواند پرده از برخی مسائل مبهم این اثر سترگ بردارد و در تقویت روحیۀ وحدتبخشی و ایراندوستی قومیتهای ایران مؤثر باشد. در این پژوهش نخست منظومۀ شمقالو رستم کُردی معرفی، سپس با داستان رستم و شغاد شاهنامهو روایتهای تاریخ ثعالبی، طومار نقالیِ شاهنامه، هفتلشکر و فردوسینامۀ انجوی شیرازی مقایسه و سنجیده میشود.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
اهداف: این پژوهش با هدف حفاظت از منظر آرامستانهای تاریخی شهر از دریچه شناخت ابعاد، لایه ها و مؤلفههای آشکار و پنهان در سطوح عمیق ادراک به آشکارسازی ظرافتها و پیچیدگیهای دشوار در بازآفرینی این مکانهای ارزشمند تاریخی در خلال مرور تجارب زیسته مراجعه کنندگان میپردازد.
روشها: این پژوهش بهصورت کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه و با روش ابداعی کوشنباخ از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته حول پنج محور اصلی و همچنین توزیع پرسشنامه های تکمیلی، ثبت و دریافت معانی تجارب زیسته مراجعین به منظر و تحلیلی کیفی، صورت پذیرفته است.
یافته ها: بررسی تجارب زیسته پیرامون منظر آرامستانهای تاریخی در شش محور «مراجعه، تصویر ایده آل، فعالیت، بهبود و ابعاد ذهنی» نشان میدهد گورستانهای تاریخی دارای کیفیتهای چندبعدی و تنوع، تکثر و پیچیدگی بسیار شگرفی در لایه های ادراکی برخوردار است.
نتیجه گیری: فروکاست نقش گورستانها به یک زیرساخت ضروری برای شهر و محلی برای دفن اموات منجر به قطع ارتباط میان دنیای زندگان و مردگان گشته، آن را بدل به زمینی جهت دفن پسماند شهری در خارج شهر می نماید. حفاظت از منظر تاریخی به دلیل دارا بودن ساختارها و عناصر ارزشمند، اصالت و ارزشهای نهفته که نشاندهنده ی تعامل فرهنگ و طبیعت در طول زمان است، از حساسیت بسیار بالایی برخوردار است، چراکه این ارزشها حافظ هویت و خاطرات جمعی و حافظه تاریخی جامعه هستند. لذا بدون بررسی لایه های عمیق ادراکی نهفته در روح این مکان امکان خوانش مجدد این ویژگیها در بازآفرینی آرامستانها آن میسر نیست.
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
نظریه تاریخ ادبی هرمنوتیکی به جای سرگذشت مؤلف و متن، «تاریخ خوانندگان متن» یا «تاریخ ادبیات مخاطبان» را پیشنهاد می¬دهد. از این دیدگاه، عیار ادبیت یک متن مثلاً دیوان حافظ بر اساس میزان سرزندگی، پویایی و قابلیت مکالمه اش با نسل های روزگاران مختلف سنجیده می شود. پس مورخ ادبی، باید «تاریخ تأثیر» حافظ در مخاطبان پس از خود را به نگارش درآورد. او با این کار در حقیقت تاریخ «حیات دیوان حافظ» و «تاریخ معانی شعر حافظ» یعنی سرگذشت یک متن پس از تولد، و حرکت آن در تاریخ را می نویسد. این مقاله از رهگذر بازشناسی خوانندگان حافظ در سده نهم به بررسی پژواک صدای این شاعر در حدود یک سده پس از مرگ وی می پردازد و بر اساس اطلاعات به دست آمده از منابع سده های هشتم و نهم، خوانندگان را بر مبنای نوع خوانشی که از کلام حافظ دارند رده بندی می کند. همچنین پایگاه اجتماعی حافظ را بر اساس اطلاعات زندگی نامه ای و نیز القاب و عناوینی که به حافظ می دهند نشان می دهد و در نهایت سیر تطوّر موقعیت و معنای شعر حافظ را از سادگی به پیچیدگی و از گفتمان ادبی به درون گفتمان قدسی به تصویر می کشد.
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده
در بین نمایشنامه نویسان، فیلمنامه نویسان و کارگردانان معاصر دنیا و به خصوص آمریکا، نام دیوید مَمِت بی تردید در زمرهء بهترین و مشهورترین آنان قرار می گیرد. این مقاله به تحلیل و بررسی نمایشنامهء گلنگری گلن راس، معروفترین اثر مَمِت و برندهء جایزهء پولیتزر می پردازد. اسلوب و رویکرد ادبی به کار گرفته شده در این مقاله، تاریخ گرایی نوین و تمرکز بر تئوریها و نظریات میشل فوکو می باشد. در تحلیل مباحث درونی نمایشنامه، به بررسی ردپای نظام سرمایه داری آمریکا و چگونگی اعمال قدرت این نظام بر اقشار مختلف جامعه خواهیم پرداخت. همچنین نقش قدرت و گفتمان غالبی که در اختیار صاحبان قدرت در هر نهاد قرار دارد را مورد مداقه قرار می دهیم. از طرف دیگر، جایگاه جنسیت و ریشه یابی مفهوم آن و گفتمان رایج مربوط به اعتقاد و گرایش دیوید مَمِت در این رابطه تشریح می گردد. بعلاوه بررسی دلایل عدم حضور زن در این نمایشنامه به عنوان یک کاراکتر مؤثر و پررنگ، تحلیل ارتباط مستقیم قدرت و جنسیت و چگونگی آشکار شدن این ارتباط در درگیریها و کنش و واکنش های اجتماعی و شغلی هدف دیگر این مقاله می باشد. و در آخر، به تشریح کاربرد و نحوهء استفادهء دیوید مَمِت از زبان به عنوان ابزاری جهت بسط و نمایش هنرمندانهء موارد مذکور خواهیم پرداخت
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
تحول معنایی یکی از تغییرات زبانی است که در سطح واژهها رخ میدهد و منظور از آن، حفظ شکل ظاهری واژه و تغییر معنای نخستین و پذیرش معنایی تازه است. وامواژهها یکی از زمینههای به وجود آمدن تحول معنایی هستند. در این مقاله، به تحول معنایی برخی از وامواژههای عربی کتاب کلیله و دمنة فارسی میپردازیم. ابتدا عوامل و نحوه تحول معنایی را از نظر زبانشناسان مطرح میکنیم و سپس وامواژههای تحول معنایییافته کتاب کلیله و دمنه را براساس این اصول مورد بررسی قرار میدهیم. در این بررسی که مطالعهای طولی است، تحول معنایی وامواژههای عربی را در زبان فارسی قرن ششم هجری نسبت به قرون پیشین مقایسه کردیم. برای این کار، چهار لغتنامه عربی در قرنهای دوم، سوم و پنجم را انتخاب و معنی آنها را با لغتنامه دهخدا در زبان فارسی مقایسه کردیم. هدف این پژوهش بررسی جایگاه وامواژهها در ادبیات تطبیقی و اهمیت بررسی آنها در متون ادبی فارسی است. پس از بررسی چرایی تحول معنایی وامواژهها، چرایی اهمیت آنها در ادبیات تطبیقی را مشخص کردیم.
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
اهداف: منظر شفابخش در دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحرانهای محیطی است یکی از رویکردهایی است که در فضا سبب کاهش بیماریهای جسمی- روانی و اجتماعی شهروندآنکه به دنبال دنیای آشفته، پرتنش و متراکم امروزی که حاصل بحرانهای محیطی است، به وجود آمده است، میشود. فضاهای معماری تاریخی و معاصر با توجه به الگوی ساختی که دارا میباشند در شفابخشی منظر نیز دارای اثرات متفاوتی هستند.
روشها: تحقیق حاضر بر اساس ماهیت و قلمرو موضوعی در حوزه تحقیقات کاربردی و توسعهای است و از نظر روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی است که بهصورت آمیخته(کمی-کیفی) انجام شده است. تحلیل کیفی مقاله بر اساس مشاهدات و شاخصهای اثرگذار بر شفابخشی صورت گرفته شده است و پس از آن بهمنظور تطبیق شاخصهای تحلیل شده به اولویتبندی آنها بر اساس نظر پرسششوندگآنکه کاربران باغهای مطالعاتی بودهاند با ضریب تغییرات پرداخته شده است. جامعه آماری شامل کلیه استفادهکنندگان از فضای باغ دلگشا و خانواده در نظر گرفته شده است که حجم نمونه ۱۰۰ نفر (حداقل حدنصاب تحلیل توصیفی) در نظر گرفته شده است که بهصورت تصادفی انتخاب شدهاند.
یافتهها: با استناد به نتایج قابل قبول مشاهده شد بررسی تطبیقی مؤلفههای مؤثر بر شفابخشی منظر در باغهای تاریخی و معاصر میتواند منجر به الگوی ساخت فضایی شود که مؤلفههای شفابخشی منظر در آن حائز اهمیت باشد.
نتایج: نتایج پژوهش حاکی از آن است که در باغ سنتی دلگشا وضوح فضایی ، انتخاب کردن، خلوت گزیدن و تجربهی کنترل امور باغ ، خوانایی ، تعامل اجتماعی و تحرک از سایر شاخصها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است. در حالی که در باغ معاصر خانواده تحرک فضایی ، تعامل اجتماعی ، تنوع فضایی ، گونههای گیاهی سبز و وضوح فضایی از سایر شاخصها از نظر افراد مورد مطالعه دارای اهمیت بیشتری بوده است.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
در این پژوهش استفاده از پودر حاوی آلومینا و سولفات آلومنیوم تولید شده بر هدایت گرمایی فرمول لاستیک بیوتیل پرشده با دوده مورد استفاده در آمیزه بلادر پخت تایر مورد مطالعه قرار گرفته است. پرکننده فوق به مقدار ۱,۵ قسمت وزنی به آمیزه بلادر افزوده شد. آمیزه ها در مخلوط کن داخلی تهیه و رفتار پخت، خواص مکانیکی، زمانمندی و خواص هدایت حرارتی آنها اندازه گیری گردید. برای تعیین ضریب نفوذ حرارتی لاستیک از روش غوطه ور سازی نمونه با ابعاد مشخص در حمام روغن و شبیه سازی کامپیوتری انتقال حرارت با استفاده از یک رویکرد حدس و خطا استفاده شد. مشاهده شد ضریب نفوذ حرارتی آمیزه فوق از متوسط ۱۰-۷ m۲/s ۱× به متوسط ۱۰-۷ m۲/s ۱,۳× افزایش مییابد، بدون آنکه خواص مکانیکی و زمانمندی این آمیزه تغییر چندانی کند. در ادامه با انتخاب یک هندسه ساده شده از نیمرخ تایر در شرایط نزدیک به شرایط پخت تایر و با شبیهسازی رفتار انتقال حرارت دو بعدی در نرم افزار ABAQUS تاثیر این افزایش در ضریب نفوذ حرارتی بلادر بر تغییرات دمایی قسمتهای داخلی تایر مورد مطالعه قرار گرفت. مشاهده شد دمای نقاط مختلف تایر با افزایش در هدایت گرمایی لاستیک بلادر تحت تاثیر قرار گرفته و افزایش مییابد، لذا پتانسیل مناسبی برای کاهش زمان پخت تایر فراهم آورده می شود.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: امروزه به دلیل رویکردهای متناقض و نبود جهتگیری مناسب، متأسفانه نماهای شهری نامناسبی را پدید آورده و هویت کالبدی را در شهرهای ایران از بین برده است.
هدف: ارزیابی عوامل اثرگذار بر هویت کالبدی نماها در منطقه تاریخی شهر تبریز میباشد.
روش ها: از روش تحلیلی- استنباطی استفاده شد. جامعه آماری دو گروه کاربران ساختمانها و متخصصان بودند. برای تحلیل اطلاعات روش معادلات ساختاری با نرمافزار Smart Pls به کار گرفته شد.
یافتهها: از نظر کاربران بیشترین تأثیر بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز مربوط به تخریب نماهای تاریخی و سلیقه شخصی و نظم و هماهنگی میباشد و کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال به زمین است. از نظر متخصصان هم بیشترین اثرگذاری مربوط به مقیاس و اندازه انسانی، مصالح نما و سلیقه شخصی میباشد. کمترینش مربوط به کنج و خط اتصال میباشد. درنهایت هر دو گروه در زمینه کمترین اثرگذاری یعنی معیار کنج و خط اتصال به زمین متفقالقول بودند.
نتیجهگیری: همه مؤلفههای مورد بررسی بر روی هویت کالبدی نماهای بافت تاریخی شهر تبریز اثرگذار بوده است. با توجه به رابطه نزدیک هویت کالبدی و نماهای شهری، میتوان گفت که با مدیریت صحیح نماها میتوان به هویت کالبدی محسوس دست یافت.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
بیان مسئله: امروزه یکی از مسائل مهم بافتهای تاریخی، نمای ساختمانهای نوساز هستند. ضوابط موجود برمبنای مؤلفههای متعددی تدوین شده اند تا علاوه بر ایجاد نماهایی متناسب و همگون با بستر و ابنیه تاریخی آن محدوده، با یکدیگر نیز هماهنگی داشته باشند؛ این در حالی است که با حضور در محدوده های تاریخی شهر، میتوان طیف متنوعی از نماهای نوساز را شاهد بود که از نظر هماهنگی با یکدیگر و همگونی با بستر، در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
هدف: هدف نوشتار حاضر شناسایی نقاط ضعف و نواقص ناشی از عدم تحقق اهداف دستورالعملهای تدوین شده در این زمینه از طریق واکاوی دستورالعملهای موجود نماسازی در محدوده تاریخی شهر تبریز و بررسی ابعاد تحقق پذیری آن میباشد.
روش: نوشتار حاضر از نظر فرایند اجرا، کیفی میباشد و با بهره مندی از روش توصیفی- تحلیلی و استناد به متون علمی و انجام مطالعات میدانی به گردآوری منابع پرداخته است.
یافتهها: بررسی های انجام گرفته حاکی از دو نوع نارسایی عمده (نظری و عملی) در ارتباط با تحقق پذیری دستورالعمل نماسازی میباشد.
نتیجهگیری: انجام اقدامات لازم در دو حوزه نظری (بازنگری دستورالعمل طراحی و اجرای نمای ساختمانها در محور تاریخی- فرهنگی تبریز و تدوین مواردی شفاف و متناسب با ارزشها و پتانسیلهای معماری کشور) و حوزه عملی (ایجاد سیستمهای نوین نظارت بر طراحی و اجرا نماهای نوساز بهویژه در حیطه دانش معماری) ضروری است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده
زبان چیست؟ در تاریخ فلسفه غرب پاسخهای متفاوتی به این پرسش داده شده است. اما از نگاه ویتگنشتاین و گادامر این پاسخها به نحو بنیادین به یکدیگر شبیهاند و این دو به این رویکرد بنیادین انتقاد میکنند. گادامر از تاریخ فلسفه غرب با عنوان تاریخ فراموشی زبان یاد میکند. گادامر، آگوستین را استثنایی در تاریخ فلسفه غرب میداند؛ زیرا به نظر گادامر، آگوستین با طرح ایده کلمه درونی جایگاه تعیینکننده زبان و نسبت محوری زبان با اندیشه را تایید کرده است. اما ویتگنشتاین، آگوستین را نماینده اصلی رویکرد بنیادین فلسفه غرب به زبان معرفی میکند و انتقادات خود را به این رویکرد بنیادین، با اعتراض به دعاوی آگوستین مطرح میکند. در این مقاله این دو تفسیر متفاوت از آگوستین را مرور میکنم و در باب امکان قرابت بین فلسفه زبانِ آگوستین به روایتِ گادامر، از یکسو، با زبان به روایتِ ویتگنشتاین، از سوی دیگر تأمل میکنم.
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
«دوره» در مطالعات تاریخی مفهومی نظام بخش است و مورّخان علوم و هنرها را در طبقه بندی اطّلاعات تاریخی یاری می کند. در اغلب کتب تاریخ ادبیات، «دوره بندی» اساسی ترین پایۀ بخش بندی و فصل بندی است. دوره بندی در علوم ادبی مانند بلاغت نیز روایی و کاربرد یافته است. ازجمله شوقی ضیف، تاریخ بلاغت عربی- اسلامی را به ادواری تقسیم کرده است. در این مقاله طرحی برای دوره بندی تاریخ بلاغت فارسی پیشنهاد شده است. نظام بلاغت نظری فارسی دراصل از زبان عربی گرفته شده اما کیفیّت و کمیّت اقتباس در ادوار زمانی مختلف یکسان نبوده است. بلاغیون فارسی نویس خود نیز گاه نوآوری هایی داشته اند و گاه از نظام بلاغت نظری سایر تمدّن های مجاور ازجمله بلاغت هندی در بررسی زیبایی های سخن فارسی بهره گرفته اند. برمبنای عصر زندگی نویسندگان کتب بلاغت فارسی و شباهت و یکسانی رویکرد هایی که در نگارش کتب و رسالات بلاغی در پیش گرفته اند در این نوشته چهار دوره متفاوت را بازشناخته ایم: ۱. دورۀ بومی سازی (از قرن پنجم تا هفتم ) که دورۀ آغازین بلاغت فارسی است و سه کتاب مهمّ ترجمان البلاغه، حدائق السحر فی دقایق الشعر و المعجم فی معاییر اشعار العجم را دربرمی گیرد. ۲. دورۀ شرح و تقلید (از قرن هشتم تا پیش از دورۀ معاصر) که عصر شرح نویسی بر کتب دوره بومی سازی است. ۳. دورۀ هندی مآبی (مقارن با رواج سبک هندی) که در آن فارسی نویسان هند و سبک هندی می کوشند سخن فارسی را به میزان نظام بلاغیِ برگرفته از هندی برسنجند. ۴. دورۀ بلاغت مدرسی (دورۀ معاصر) که دوره متأخّرتر محسوب می شود و کتب درسی بلاغت فارسی را شامل است. کلیدواژه ها: بلاغت فارسی، دوره بندی، تاریخ بلاغت، بیان، بدیع.
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
اصلاح قوانین مالکیت زمین بهعنوان بخشی از برنامه نوسازی در ایران و روسیه، رویدادی است که دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی گستردهای برای هر دو کشور در پی دارد. آنتوان چخوف با نمایشنامه «باغ آلبالو» و اکبر رادی با نمایشنامه «لبخند باشکوه آقای گیل» اصلاح قوانین مالکیت زمین و زوال طبقه اشراف زمیندار در ایران و روسیه را دستمایه قرار داده و تأثیر آن بر زندگی شخصیتهایی از طبقات مختلف اجتماعی را آشکار کردهاند. این دو نمایشنامه بازتابی از پیامدهای تاریخی برنامه نوسازی از بالا و یا نوسازی آمرانهای هستند که در عصر پهلوی دوم در ایران و نیکولای دوم در روسیه با شتاب اعمال میشود. به همین دلیل این آثار میتوانند بهعنوان یکی از منابع برای مطالعه تاریخ تطبیقی ایران و روسیه مورد توجه باشند. هر دو اثر موضعی انتقادی نسبت به برنامه نوسازی دارند. آنها با خلق شخصیتهایی که دچار بحران هویّت هستند، بُعد تازه و ناگفتهای از پیامدهای نوسازی آمرانه را بازتاب میدهند که در تحلیلهای تاریخی مغفول مانده است. بررسی شخصیتهای دو اثر این امکان را فراهم میکند که مسئله بحران هویّت را بهمثابه یکی از پیامدهای برنامه نوسازی پیگیری کنیم. این مقاله با بررسی تطبیقی زمینههای تاریخی آثار، تصویری از شرایط بحرانی برآمده از صنعتیسازی، افول کشاورزی و دگرگونیهای بنیادین را ترسیم میکند. هدف از این بررسی تطبیقی، طرح این مسئله است که برنامه نوسازی چگونه به دگرگونی وضعیت طبقات اجتماعی میانجامد و بحران هویّت چگونه در دو اثر از ادبیات نمایشی ایران و روسیه، با زمینه تاریخی مشابه بازنمایی شده است.
.