جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای دهرامی
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف اصلی این مقاله، نقد و بررسی اشعار عربی خاقانی و یافتن آبشخورهای فکری و هنری آن است که تاکنون کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. در این مقاله نشان داده ایم که میان اشعار عربی خاقانی و معلقات سبع، ارتباط هایی وجود دارد و در پاره ای موارد این ارتباط ها، ماهیتی تقریباً تقلیدی پیدا می کند، به طوری که اشعار وی بازسرایی و باز آفرینی معنایی از پیش گفته شده در معلقات است که در شکل و بافتی تقلیدی باز آفرینی شده است. در این مقاله به مقایسه تطبیقی یکی از قصاید عربی خاقانی با معلقات سبع، در سه بخش ارتباط برون متنی، درون متنی و خلاقیت، پرداخته ایم. در بخش نخست، ساختار روایی، واژگان کلیدی و موسیقی، در بخش دوم مواردی مانند تخیل و مضامین مشترک و در بخش سوم میزان موفقیت خاقانی در این تقلید بررسی شده است. با اینکه شعر خاقانی در برخی حوزه ها، به ویژه فضاسازی، ساختار روایی و قرابت های معنایی، به معلقات نزدیک شده، اما در مقایسه با معلقات، استحکام و انسجام ضعیف تری به ویژه در محور عمودی دارد و اصالت تصاویر آن کمتر است، به گونه ای که در آن رنگ تصنع و تکلف و اضطراب سبک دیده می شود. به دلیل عظمت و شکوه خاقانی و هنرنمایی ها و قدرت سخنوری وی در هر دو زبان فارسی و عربی ضروری است با شناخت ویژگی ها و توجه بیشتر به سروده های عربی او، این بخش از اشعارش را نیز از مهجوری رهایی بخشیم.
دوره ۷، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۳۰)- ۱۳۹۵ )
چکیده
نقشنما از انواع کلمه است که موجب تشخیص نقش کلمهها در جمله میشود. شاید در نگاه اول، نقشنماها که وظیفهای جز چفت و بست دادن بین واژگان ندارند در زمره واژگانی قرار نگیرند که شاعر با آنها نیز رفتارهای ویژهای داشته باشد اما بررسی آنها در شعر نشان میدهد این نوع کلمات میتواند ابزار موثری باشد که شاعر از آنها در ساخت زبان شعر خود بهره گیرد. آن چنان که یک شاعر با اشیا و اسامی و افعال برخورد خاصی دارد نسبت به حروف نیز میتواند برخورد تازهای داشته باشد. هدف این مقاله بررسی کارکردهای زیباشناختی نقشنما در شعر معاصر است که با روش استقرایی نشان داده است اهمیت آنها در ایجاد زبان شعر و تاثیر و برجستگی کلام از واژگان دیگر کمتر نیست. این نوع کلمات هم از نظر معنایی و هم از نظر لفظی و زبانی در برجستگی شعر نقش دارند و ابزاری برای تاکید و برجستگی معنا، عاطفه و اندیشه و عنصری برای ایجاد موسیقی، هنجارگریزی، ساخت فرمهای تازه زبانی و خلاقیت و نوآوری در حوزه شعر به شمار میرود. خلاقیتهایی مانند شروع یا اتمام شعر و سطر با برخی از نقشنماهای پیوند و یا تعدد و حذف خلاقانه نقشنماها، تاکید بر معنا با کاربرد مناسب نقشنما در بافت نحوی شعر از جمله مهمترین کارکردهای زیباشناختی این نوع کلمه در شعر معاصر محسوب میشود.
اسدالله نوروزی، حشمتالله آذرمکان، مهدی دهرامی،
دوره ۱۱، شماره ۵۲ - ( مهر و آبان ۱۴۰۲ )
چکیده
اندیشۀ جبر و اختیار و نقش داشتن یا نداشتن تقدیر در حوادث زندگی همواره در ذهن و اندیشه متفکران وجود داشته و بهگونههای مختلف و در آثار گوناگون منعکس شده است. عوام نیز در گیرودار میان این دو بُعد بودهاند و جلوههایی از آن در ادبیات عامه و بومی هر سرزمین و ناحیه وارد شده است. هدف این مقاله بررسی بینش جبرگرایانه در قصههای عامیانۀ استان هرمزگان است که از منظرهایی چون ریشهها و دلایل رواج این اندیشه، نزاعکنندگان با تقدیر، میزان تناسب میان تقدیر و شایستگی فرد و موضوعات مورد حمایت تقدیر و غیره بررسی شده است. دلایلی چون ناتوانی طبقۀ عامه از ایجاد تغییرات و دستیابی به مطلوب خود، ریشههای مذهبی، تاریخی و جلوههایی بازمانده از برخی عقاید آیین زروانیسم از عوامل گرایش به این تفکر است. تأکید بر نقش تقدیر، از عوامل ضعف پیرنگ در این قصهها و کمرنگ شدن کنشهای منطقی است. از حیث تناسب قدرت تقدیر و توانایی فرد، در بسیاری موارد، ارتباط منطقی دیده نمیشود. در این قصهها تقدیر در جایگاه یک شخصیت داستانی فعال و قدرتمند یا در مقام یک قاضی حضور دارد که کنشها و نتایج آنها را تنظیم میکند تا درنهایت، شخصیت مورد حمایت در برابر نزاعکنندگان قدرتمندی چون پادشاه غلبه یابد. از منظر موضوعی نیز پربسامدترین موضوع مورد حمایت تقدیر، ازدواج دو شخصیت است.
دوره ۱۵، شماره ۶۰ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
این تحقیق تلاش میکند تحریفات متون ادبی را از دید بلاغی و بر اساس روششناسی معطوف به دریافت خواننده مورد بررسی قرار دهد. از همین روی با توجه به نسخهبدلهایی که احتمال دستکاری نساخان در آنها وجود دارد به مقایسه بلاغی متن اصلی و تغییرات انجامگرفته، پرداخته است. تلاش برای بازسازی نیت مؤلف توسط مصحح، تعامل متن با ذوق جامعه یا فرد (امتزاج افقها)، باز یا بستهبودن متن ادبی و تمایل به تکوین و تکمیل خلأهای زبانی و معنایی از جمله مهمترین عوامل دخیل در این تغییرات است. مهمترین جنبههای مثبت این تغییرات و تحریفات، ایجاد تناسبات آوایی و موسیقایی، آراستن آن به صنایع بدیعی و بلاغی، تناسب بیشتر میان واژگان، فراگیر ساختن معنای شعر، بهروزرسانی متن بر حسب میل و زبان عصر و رهایی آن از مهجور بودن است تا جایی که گاهی متن تغییر یافته نساخان نسبت به متن اصلی رواج و شهرت بیشتری یافته و از حیث بلاغی به تعالی بیشتری رسیده است.
دوره ۱۹، شماره ۷۵ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف این مقاله مقایسه وجوه ارتباطی تلمیح در متون غنایی(غزلیات سعدی) و تعلیمی(بوستان) بهمنظور بررسی الزامات هنجارهای ادبی و ژانری حاکم بر متون ادبی با رویکردی ساختاری است. با اینکه مؤلف این دو متن، ذهنیتی واحد دارد و از تلمیحات مشترکی استفاده کرده، اصول ژانری، باعث تغییراتی در کارکردهای ارتباطی آنها شده است. گرایش متون غنایی به تلمیحات عاطفی در برابر برجستگی تلمیحات ترغیبی در متون تعلیمی، تلمیحات مؤلفمحور در متون غنایی در مقابل تلمیحات مخاطبمحور در متون تعلیمی، جهتگیری تلمیحات غنایی به سمت قطب استعاری زبان بر خلاف برجستگی قطب مجازی تلمیحات در متون تعلیمی از مهمترین پیامدهای تأثیر قواعد ژانری بر کارکردهای ارتباطی تلمیح در آثار غنایی و تعلیمی سعدی است.