دانشگاه ولایت ، m.sepahi@velayat.ac.ir
چکیده: (1041 مشاهده)
مَثَلهای فارسی از کهنترین نمونههای ادبی ایران هستند که از روزگار باستان تا به امروز الهامبخش گفتار و رفتار مردم این سرزمین بودهاند و با توجه به اینکه در پیدایش آنها، ذوق، قریحه، دانش و تجربۀ لایههای گوناگون اجتماع نقش داشته، پذیرش و رواج عمومی آنها نیز زیاد بوده است. پژوهش در مَثَلهای هر جامعه، به شناختی بهتر دربارۀ جنبههای مختلف زندگی و فرهنگ آن جامعه کمک میکند و از این طریق لایههای مغفولماندۀ فرهنگ عمومی، بهصورت دقیقتر بررسی خواهد شد. برخی از عادتهای ناپسند یا آموزههای ناصواب فرهنگی از طریق مثلها، در زبان، ساری و جاری میشوند. این کارکرد ضربالمثلها را میتوان آموزههای منفی آنها دانست. این مقاله، چنین جنبهای را در مثلهای فارسی بررسی کرده و ضمن تأکید بر آموزههای نیک موجود در بیشتر ضربالمثلهای فارسی به نمودهای بدآموزی یا آموزههای منفی برخی دیگر از آنها پرداخته است. شوخی ریشخندگونه با سرزمینها و اهالی هر سرزمین یا اقوام و قبایل، برخورد با دیگریِ دینی و اعتقادی، تحقیر برخی از وضعیتهای جسمانی، ریشخند برخی از نقشهای خانوادگی و بهویژه نقشهای زنانه، تقدیرگراییهای کاملاً منفعلانه، توجیه خویهای ناپسندی چون خودرأیی و شوخی تمسخرگونه با برخی از نامهای خاص و نظایر این آموزههای منفی را در مثلها فارسی میتوان دید.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1402/1/15 | پذیرش: 1402/3/24 | انتشار: 1402/6/31