دانشگاه فردوسی مشهد ، maryam_eessmm1441@yahoo.com
چکیده: (7582 مشاهده)
در این مقاله یکی از تکراریترین بنمایههای قصهها و افسانههای ایرانی یعنی قهرمانی و پیروز بودن فرزند آخر با تکیه بر مصادیق کهنالگوی کودک از دیدگاه یونگ بررسی شده است. فرزند پسر یا دختر سوم، چهارم، هفتم، چهلم و یا صدم که درحقیقت کوچکترین فرزند است، در بین خواهران و برادران خود در صحنۀ مبارزۀ متوازن نبرد میکند و پیروز میشود. در این پژوهش، ابتدا چند تیپ و برای هر تیپ، یک قصه انتخاب شده است. سپس، قصهها براساس سه ویژگیای که یونگ برای کهنالگوی کودک قائل است، بررسی شده است. نتیجۀ حاصل اینکه فرزندان آخر در قصهها با بنمایۀ کوچکتر از کوچک و بزرگتر از بزرگِ یونگ در سه ویژگی استعداد طرد کردن، شکستناپذیری و هرمافرودیتی بودن اشتراک عمیقی دارند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1397/11/29 | پذیرش: 1398/3/1 | انتشار: 1398/3/25