جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای طومار نقالی

احمد گلی، سید آرمان حسینی آبباریکی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

شاهنامۀ فردوسی اثری گران‌قدر در تاریخ ادب فارسی است که شاعران و نویسندگان بسیاری در مقام نظیره‌گویی و تقلید از آن برآمده­اند. شاعران کُرد نیز همچون سخنوران دیگر اقوام ایران‌زمین، داستان‌های مختلف شاهنامه را گاه ترجمه و گاه با ابداعاتی بازآفرینی کرده­اند. بی‌تردید معرفی و تأمل در منظومه­های پهلوانی پس از شاهنامه، می‌تواند پرده از برخی مسائل مبهم این اثر سترگ بردارد و در تقویت روحیۀ وحدت‌بخشی و ایران­دوستی قومیت­های ایران مؤثر باشد. در این پژوهش نخست منظومۀ شمقالو رستم کُردی معرفی، سپس با داستان رستم و شغاد شاهنامهو روایت­های تاریخ ­ثعالبی، طومار نقالیِ شاهنامه، هفت­لشکر و فردوسی‌نامۀ انجوی شیرازی مقایسه و سنجیده می‌شود.
سمیه الفت‌فصیح، محسن محمدی فشارکی،
دوره ۳، شماره ۷ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

مردم کردزبان از دیرباز به شاهنامة حکیم فردوسی توجه و علاقه داشتند و این امر سبب سرودن منظومه­هایی به سبک و سیاق شاهنامة فردوسی به زبان کردی شده است. منظومه­هایی که به نام شاهنامة کردی به گویش گورانی در دست است، اقتباسی کامل و مستقیم از شاهنامة فردوسی نیست؛ ولی از نظر قالب شعری، داستان­ها و شخصیت­ها و البته روح حماسی و دلاوری با شاهنامۀ فردوسی اشتراکات دارند. بررسی­ها نشان می­دهد که داستان‌های روایت‌شده در منظومه­های کردی با داستان­های نقل‌شده در مجالس نقالی و محتوای طومار نقالان همخوانی دارد.نقل داستان­های حماسی در محافل نقالی و قصه‌خوانی بر چگونگی روایت سرایندگان کرد در شاهنامه­های کردی اثر مستقیم داشته و شاهنامۀ آنان را علاوه‌بر حضور شخصیت­های تازه در عرصۀ داستان، آمیخته با مضامین اسلامی و بی‌دقتی در ویژگی­های ظاهری کلام ساخته است.
وحید رویانی،
دوره ۵، شماره ۱۶ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

سیمرغ مشهورترین پرنده اساطیری ایران است که نامش در داستان‌ها با زال و سرنوشت او و خاندانش پیوند خورده است. او در شاهنامه و آثار هم سنگ با آن در نقش حکیمی رازآگاه که از اسرار قدسی با خبر است ظاهر می‌شود، ولی در اغلب متون پس از شاهنامه، خصوصاً در متون حماسی این نقش قدسی و روحانی کم رنگ شده و نقش‌های محسوس و ظاهری جای آنها را می‌گیرد. ادبیات عامیانه ایران نیز یکی از بخش‌هایی است که نام و شخصیت سیمرغ در آن به صورت‌های گوناگون منعکس شده، اما تاکنون کمتر بدان توجه شده است. به همین جهت نویسنده در این پژوهش بر آن شد تا با بررسی شخصیت سیمرغ در آثار داستانی ادب عامه ویژگی‌های این پرنده اساطیری را یافته و تفاوت‌های آن را با ادب رسمی نشان دهد؛ که نتیجه پژوهش نشان می‌دهد او در آثار حماسی ویژگی‌های متفاوت و گاه متضادی دارد. سیمرغ دیگر آن پرنده اساطیری و باشکوه قبلی نیست، بلکه عابدی دائم‌الذکر است که فکر می‌کند درخواست زال و خاندانش فرصت عبادت خداوند را از او می‌گیرد، با این وجود در حوادث زیادی وارد می‌شود، زیرا پهلوانان نیز پهلوانان قبلی نیستند و نه در بزنگاههای حوادث و مشکلات فراانسانی و لاینحل، بلکه برای هر کاری دست به دامان سیمرغ می‌شوند. در سایر آثار مربوط به ادب عامه نیز، اسطوره سیمرغ همچون آینه‌ای است که دگرگونی نوع تفکر فارسی زبانانی را منعکس می‌کند که این اسطوره را در داستان‌های خود بازگو کرده‌اند.
مریم نعمت طاوسی،
دوره ۶، شماره ۱۹ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده

نمایش‌های سنتی ایرانی گنجینۀ کمتر کشف­شده‌ای از فرهنگ و ادب ایرانیان به‌شمار می‌آیند که کمتر بدان توجه شده است. هنر نقالی ـ که در فهرست میراث ناملموس در خطر یونسکو هم به ثبت رسیده است ـ از این قاعده مستثنا نیست. طومار نقالی در واقع متن نمایشی مردمی است که مانند هر متن نمایشی دیگر از ساختار پیروی می‌کند. از آنجایی که این طومارها از منظر نمایشی کمتر مطالعه شده‌اند، ساختار نمایشی طومارهای نقالی تا به حال شناسایی و تبیین نشده‌اند. در این نوشتار با مطالعۀ موردی طومار نقالی سام‌نامه با تکیه بر نظریۀ کارکردهای اتین سوریوی ساختارگرا تلاش شد تا این ساختار ترسیم شود. با بررسی اکتشافی روشن شد که طومار نقالی سام‌نامه بر بنیاد یک قصۀ فراگیر اصلی و دو قصۀ فراگیر فرعی که هر یک از شماری خرده ـ داستان شکل گرفته شده‌اند، ساخته و پرداخته شده است. قصه‌های فراگیر آرایش خرده‌داستان‌ها را چنان طرح افکنده‌اند که مخاطب را با خود به درون هزارتویی از رویدادها می‌کشاند. از سوی دیگر خرده‌داستان‌های طومار ارتباطِ اندام­وار با یکدیگر ندارند؛ اما به واسطۀ آن که جزئی از یکی از قصه‌های فراگیر سه­گانه به شمار می‌آیند ابتدا و پایان آن­ها برگرفته از یکی از قصه‌های فراگیر است و این ویژگی پیوستار مجالس نقل را می‌تواند تضمین کند. در این هزارتو کارکردها بر دوش اشخاصی است که خلاف ساختار پیچیدۀ طومار، تک ساحتی‌اند؛ درنتیجه تمرکز بر رویدادها خواهد بود و نه اشخاص.

فاطمه صادقی نقدعلی علیا، علی اصغر بشیری،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده

داستان «کوش پیل‏دندان» در کوشنامه، از چند بخش مهم تشکیل شده است: داستان «کوش و دارنوش»، «آبتین و فرانک (فرارنگ)»، «کوش برادر ضحاک»، «نبردهای کوش در چین و ماچین و هند»، «نبردهای کوش در مغرب» و در پایان هم داستان «توبۀ کوش». از این بخشها، داستانهای «آبتین و فرانک»، «کوش برادر ضحاک» و داستان «نبردهای کوش پیل‏دندان در مغرب»، در متون نقالی بیشتر انعکاس یافته است. در این جستار، صرفاً داستانهای «کوش، برادر ضحاک (یا نبیرۀ ضحاک)»، و داستان «نبردهای کوش پیل‏دندان در مغرب»، در هشت متن نقالی بررسی میشود. در این متون چند نکتۀ مهم وجود دارد. حدود روایت در این متون بدین صورت است که کوش بن کوش، نبیرۀ ضحاک ـ که در مغرب حکومت می‌کند ـ به­دست یکی از افراد خاندان رستم کشته می‌شود و فرزندش کوش پیل­دندان به انتقام خون پدر، با لشکر عادیان به نبرد خاندان رستم می­رود و او نیز کشته می‌شود. این گزارش به این شکل در منظومۀ کوشنامه وجود ندارد و طی دگردیسی‏هایی که معمولاً در متون نقالی پیش می‏آید، شکل گرفته است. بنابراین، مقالۀ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه‌ای، می‌کوشد این موضوع را به روش قیاس بررسی و تحلیل کند. گفتنی است کوش با نام‌های مختلفی همچون کوش، گوش، بوغ، نیساد، نیریز، قطران و همچنین، پیل‌دندان و بیل‌دندان در متون نقالی وارد شده است.
علیرضا براتی، فرزاد قائمی، محمود حسن آبادی، محمد جعفر یاحقی،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

نظریه فرمول شفاهی که از پژوهش‌های پری و لرد در آثار هومر شکل گرفت، در زبان­های بسیاری به­کار گرفته شد. در زبان فارسی نیز پژوهش­هایی در این حوزه در متون منثور عامیانه انجام شده ‌است که تمام این پژوهش‌ها به مسئله گزاره‌های قالبیِ عمومیِ آثار پرداخته‌اند. پژوهشگران خارجی بر اساس این دستاورد‌ها متون منظوم حماسی فارسی به­ویژه شاهنامه را محصول نقالی و شفاهی بنیاد دانسته‌اند. این مقاله با نگاهی تازه به طومار‌های نقالی به­عنوان متون حماسۀ شفاهی، علاوه بر معرفی گزاره‌های عمومی آن­ها، نوع دیگری از گزاره‌ها را با عنوان گزاره‌های قالبی حماسی با تمرکز بر رزم کشتی، در سه بخش الف) گزاره‌های بیانگر ورود به کشتی ب) گزاره‌های بیانگر آغاز کشتی ج) گزاره‌های بیانگر پایان کشتی معرفی‌کرده ‌است و کارکرد هر دسته را نیز تشریح می­کند. در­پایان، اثبات می‌کند که نقالان و راویان طومار‌ها گنجینه‌ای از این گزاره‌ها را در ذهن داشته‌اند و در زمان توصیف رزم‌ به­گونه‌ای خودکار و بدون اندیشه از آن بهره می‌برده‌اند. بنابراین، با استفاد از این روش و استخراج گزاره‌های به­کار رفته در انواع رزم‌ها، می‌توان به ساختار روایی حماسۀ شفاهی فارسی دست یافت.
محمد جعفری قنواتی، زهرا محمد حسنی صغیری،
دوره ۹، شماره ۳۹ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

طومارهای نقالی بخش مهمی از ادبیات داستانی عامه را تشکیل می‌دهند که تاکنون به‌شکل شایسته و بایسته‌ای به آن‌ها پرداخته نشده است. در متن طومارها گاه برخی نکته‌ها و روایت‌های بسیار کهن وجود دارد که در شاهنامه و نیز منظومه‌های پهلوانی  پیرو شاهنامه نیامده‌ است. آشنایی با این روایت‌ها در درک دقیق‌تر متون حماسی و پهلوانی بسیار مؤثر است. ازاین‌رو، گردآوری، نگهداری، تصحیح علمی و انتشار این طومارها بسیار ضروری است. باتوجه به همین ضرورت نگارندگان این مقاله اقدام به تصحیح متن یکی از طومارهای کهن کرده‌اند. این طومار که دست‌نوشت آن به شمارۀ ثبت ۵/۳۵۰۹۸ در کتابخانۀ ملی نگهداری می‌شود، در سال ۱۲۰۸ق در تهران کتابت شده است. طومار مذکور از زوایای مختلف اهمیت دارد که ازجمله می‌توان به برخی نکته‌های داستانی آن اشاره کرد. در مقالۀ حاضر برخی از ویژگی‌های این طومار به‌ویژه نکته‌های داستانی تازۀ آن بررسی شده است.
بهزاد اتونی،
دوره ۱۰، شماره ۴۵ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده

کشتی یکی از قدیم ترین فعالیت های رزمی/ ورزشی بشر بوده است که قدمت آن (با احتیاط و حدس) شاید به نخستین ایام پیدایش انسان بر روی زمین برسد. کشتی نه تنها در بـین ایرانیـان  باستان، بلکه در میانِ بسیاری از اقوام کهن سابقه داشته و از اهمیـت بسـیاری بررـوردار بـوده  اســت. هردنــد، ورزش/ رزمِ ک،شــتی، ورزش ملــی مــا ایرانیــان اســت و قــدیم تــرین اســناد باستان شنارتیِ ایران در این زمینه، به حدود سه هزار سال پیش باز مـی گـردد، ولـی بـا کمـال  شگفتی، از دوران باستان تا اواخر عهد قاجار، به غیر از بخش هایی از چند رسالۀ کوتـاه، و نیـز   چند منظومه و شعرِ مختصر (که همگی مربوط به عهد تیموری به بعد هستند)، در هیچی  از  آثار تاریخی، حماسی و عامیانه ــ حتّی منظومه های پهلوانیای دون شاهنامه ، گرشاسب نامـه  ، بهمن نامه و ... ــ به گستردگی و فراری، به آیین کشتی و اصطلاحات و انواع فنون آن پرداخته نشده است. طومارهای نقالی و منظومه هـای پهلـوانی متـاخر ازجملـه منـابعی هسـتند کـه تـا حدودی، این نقیصه را مرتفع می سازند و اطلاعات ذی قیمتـی درمـورد قـوانین، اصـطلاحات، سنت ها و فنون کشتیِ رزمی و پهلوانی در اختیارِ روانندگان قرار میدهند. از آنجا که این منابع ارزشمند، تا به حال مورد توجه پژوهشگرانِ ورزش باستانی نبوده اند، بدین روی، نگارنده بر آن است تا در این جستار به این امر بپردازد.       
بهزاد اتونی،
دوره ۱۱، شماره ۵۴ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

یکی از رایج‌ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی‌ها و همانندی‌هایی است که بین برخی بن‌مایه‌ها و شخصیت‌های داستانی وجود دارد، که می‌توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت‌ها، تقلید نقالان و قصه‌گزاران از روایت‌ها و شخصیت‌های محبوب و مشهور قصه‌های عامیانه در ساختِ آن شخصیت‌ها و بن‌مایه‌های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی‌ها و مشابهت‌های دو چهره معروف طومارهای ‌نقالی، یعنی «رستم یک‌دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می‌توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت‌های عیّارپیشه قصه‌های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای صورت پذیرفته است، همانندی‌های رستم یک‌دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی‌های ظاهری»، «کُنش‌ها» و «توانایی‌ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن‌ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان‌دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل‌گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک‌دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت‌پردازی عیارانِ قصه‌های عامیانه شکل ‌گرفته‌ است؛ به‌گونه‌ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت‌های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می‌توان مطرح کرد که ممکن است به‌علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک‌دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش‌نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.  
علیرضا براتی،
دوره ۱۲، شماره ۵۸ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگی‌های سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزم‌ابزارها تمرکز کرده‌ و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار‌ هفت‌لشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونه‌هایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونه‌هایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزم‌ابزارهای حماسی را به‌دلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور‌/ شهر‌، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسه‌سرا/نقالان، این رزم‌ابزارهای ویژه را ‌در شکل و ساخت «گزاره‌های قالبی»، در این مقاله براساس دستاورهای نظریه بیان شفاهی درپی معرفی یکی از ویژگی‌های سنت شفاهی در حماسه فارسی است. لذا بر روی رزم‌ابزارها تمرکز کرده‌ و برای مطالعه، استخراج انواع و میزان بسامد آن، طومار‌ هفت‌لشکر و طومار نقالی شاهنامه را به عنوان نمونه‌هایی از حماسه شفاهی و شاهنامه و شهریارنامه را به عنوان نمونه‌هایی از حماسه منظوم، برگزیده است و در روند این پژوهش علت برجستگی و شهرت رزم‌ابزارهای حماسی را به‌دلیل انتساب به شاهان و پهلوانان، کشور‌/ شهر‌، حیوانات توتمی و نیز اغراق در وزن و قدرت، کاویده است. شاعران حماسه‌سرا/نقالان، این رزم‌ابزارهای ویژه را ‌در شکل و ساخت «گزاره‌های قالبی»، در گنجینه ذهن خویش داشته و در مرحلۀ سرایش حماسه، به‌طور طبیعی و ناخودآگاه وارد آن کرده‌اند. مهم‌ترین دستاورد این پژوهش در کنار معرفی رزم‌ابزارها به‌عنوان یک «گزارۀ‌ قالبی حماسی»، این است که اختلاف در بسامد و تنوع رزم‌ابزار‌ها میان متون منظوم حماسی و طومار‌های نقالی و نیز کاربرد رزم‌ابزارها در متون پیش و هم‌زمان با شاهنامه مانند یادگار زریران، اشعار رودکی، فرخی سیستانی و ... نشان‌دهنده آن است که اولاً «گزاره‌های قالبی رزم‌‌ابزار حماسی» میراثی از سنت شفاهی حماسه فارسی است و شاعران حماسه‌سرا / نقالان حتی فردوسی در ابداع آن‌ها هیچ نقشی ندارند. دیگر آنکه طومار‌های نقالی صرفاً از متون حماسی منظوم متأثر نبوده‌، بلکه روایت‌های شفاهی نیز در شکل‌گیری آن نقش داشته ‌است.  

دوره ۲۱، شماره ۸۳ - ( ۲-۱۴۰۳ )
چکیده

شاهنامه خاموشی، یکی از ترجمه­های شاهنامه به زبان ترکی ازبکی است که  توسط ملا خاموش یا خاموشی در سال ۱۱۶۴ انجام شده و روایت آن با روایت طومار ترکی­ای  که قبلاً معرفی شده است، اندکی تفاوت دارد. نویسندگان در این پژوهش قصد دارند ابتدا با مقایسه شاهنامه خاموشی با شاهنامه فردوسی نشان دهند آیا چنان که این اثر شهرت یافته، ترجمه شاهنامه است یا خیر؟ و سپس به بررسی ویژگیهای ساختاری و نوع ترجمه این اثر بپردازند. نتیجه پژوهش نشان می­دهد که برخلاف تصور پژوهشگران، این اثر ترجمه شاهنامه فردوسی نیست و داستانهای آن به لحاظ کوتاه و بلند بودن روایت، نام قهرمانان و نوع حوادث و... با شاهنامه تفاوت دارد و حتی روایت هجونامه با روایتهای قبلی هماهنگی ندارد و روایتی جدید به حساب می­آید. هم‌چنین برخی از ویژگیهای این اثر از جمله ذکر انواع گزاره­های قالبی و توصیفگرها به زبان فارسی در متن ازبکی، کاربرد فراوان آیات قرآن و احادیث، اشاره به پیامبران و اساطیر سامی و اسلامی، کاربرد ابیاتی غیر از ابیات شاهنامه به زبان فارسی و... نشان می­دهد که این اثر ترجمه طوماری نقالی است که مترجم به شیوه ترجمه آزاد، آن را به ترکی ازبکی برگردانده و در قسمتهایی از داستانها، آیات و احادیث و یا ابیاتی را از خود و یا دیگران به متن افزوده است.

صفحه ۱ از ۱