دوره 4، شماره 8 - ( 1395 )                   جلد 4 شماره 8 صفحات 24-1 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار انسان‌شناسی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
2- دانشجوی دکتری انسان‌شناسی
چکیده:   (11028 مشاهده)
ادبیات شفاهی بخشی از فرهنگ غیرمادی و گونه‌ای غنی از ادبیات کهن است و انواعی همچون افسانه‌، ترانه‌، ضرب‌المثل‌، چیستان، اصطلاحات و جز این‌ها را دربرمی‌گیرد. هریک از این انواع ابعادی غنی در تحلیل فرهنگی دارند. «اَراکردن» یکی از اصطلاحات رایج در ادبیات شفاهی منطقۀ شِشتَمَد سبزوار است و به مجموعۀ فرایندها و اعمال و فعالیت‌هایی گفته می‌شود که با استفاده از عناصر زیبایی‌شناسانۀ بومی، رنگ و بویی آیینی به امور و اشیا می‌بخشد. این مقاله با رویکردی انسان‌شناختی به بررسی کاربرد این اصطلاح محلی و مردمی در چهار آیینِ نخل، عَلَم، اسب چوبی و اسب هیزمی می‌پردازد. این پژوهش درپی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا کنشی خاص تبدیل به کنشی آیینی می‌شود و اصطلاح منتج‌شده از آن به اصطلاحی نمادین و آیینی تبدیل می‌شود. نتایج این بررسی نشان می‎دهد که هریک از این آیین‌ها بر معانی و مفاهیم فرهنگی و اجتماعی خاصی دلالت می‌کنند. برای برجسته‌سازی اهمیت این معانی و مفاهیم و به‌طورکلی حیات اجتماعی، از این اصطلاح و کنش که متضمن اعمال هنری و زیبایی‌شناسانه است، استفاده می‌شود. این برجسته‌سازی با گذار از ساحت زندگی روزمره به حیات اجتماعی، آیینی و نمادین جامعه همراه است؛ بنابراین می‌توان اَراکردن را اصطلاحی هنری و آیینی دانست.
متن کامل [PDF 579 kb]   (5814 دریافت)    

دریافت: 1394/2/23 | پذیرش: 1394/9/15 | انتشار: 1395/3/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.