عضو هیئت علمی بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز ، kazemimoein@gmail.com
چکیده: (51 مشاهده)
داش آکل، پهلوان مشهور شیرازی، یکی از شخصیتهای برجسته در ادبیات عامه و رسمی ایران است که روایتهای مختلفی از زندگی و شخصیت او در فرهنگ عامۀ مردم شیراز وجود دارد. صادق هدایت با الهام از این روایتها، داستان کوتاه «داش آکل» را در سال 1311ش نوشت. مهارتهای داستاننویسی هدایت و شهرت گستردۀ او موجب شد تا روایت او بهتدریج به روایت غالب و تثبیتشدهای از داش آکل تبدیل شود، بهطوری که سایر روایتهای محلی به مرور فراموش شدند. تغییراتی که هدایت در روایت این داستان ایجاد کرد، تأثیر عمیقی بر شکلگیری تصویری جدید از داش آکل داشت. در این تصویر، داش آکل، قهرمانی بیعیب و نقص است که با آرمانهای مردانگی و پاکدامنی اخلاقی درهم آمیخته است. تغییراتِ هدایت نهتنها شخصیت داستان را بازآفرینی کرد، بلکه بازتابی از تحولات فرهنگی و اجتماعی ایران در اوایل قرن بیستم بود که بهطور گسترده توسط روشنفکران و نویسندگان پیگیری میشد. در مقالۀ حاضر تلاش شده با فاصله گرفتن از روایت تثبیتشدۀ هدایت، به بررسی روایتهای جایگزین از داش آکل که در منابع محلی در شیراز بازتاب یافتهاند، بپردازیم. این روایتها غالباً با نسخۀ هدایت تفاوتهای اساسی دارند و ویژگیهایی چون وضعیت جسمانی، روابط عاشقانه و نحوۀ مرگ داش آکل را به شکلی متفاوت از روایت غالب هدایت بازگو میکنند. این مقاله به بررسی انگیزههای فرهنگی و ادبی پشت تغییرات هدایت میپردازد و نشان میدهد که چگونه او با ایدئالسازی شخصیت داش آکل، تصویری جدید از قهرمان اساطیری ساخت که نهتنها با تحولات فرهنگی زمانهاش همراستا بود، بلکه از گفتمانهای عرفانی، اساطیری و روشنفکری ایران نیز متأثر بود. این بازسازی نهتنها پیوند میان روایتهای مسلط و تغییرات فرهنگی را آشکار میکند، بلکه نگاهی تازه به فرایند تطبیق فولکلور با چارچوبهای ادبی مدرن ارائه میدهد.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
ادبیات عامه دریافت: 1403/4/28 | پذیرش: 1403/11/1 | انتشار: 1404/3/10